آنکه پشم و کرک را بمالد و نمد سازد. چون یار جفا پیشه نمد مال بود ما پیر نمد پوش و قلندر باشیم. (مجمع الاصناف. نسخه نفیسی متعلق بکتابخانه مرکزی دانشگاه شماره 620)
سازنده و گوینده. (جهانگیری) (رشیدی). خواننده و سازنده. (انجمن آرا) (برهان قاطع). نوازنده. (یادداشت مؤلف). مطرب و سازنده و مغنی و خواننده. (ناظم الاطباء) : به باغ اندر ندیدند ایچ جانْور مگر بر شاخ مرغان نواگر. فخرالدین اسعد. نشسته گرد رامینش برابر به پیش رام کوسان نواگر. فخرالدین اسعد. ، آنکه نامه و کتابی را از آغاز تا انجام از حفظ دارد (؟). (ناظم الاطباء) ، آنکه کاری را بتمامه انجام می دهد (؟). (ناظم الاطباء)
لَبّاد. (دهار). نمدساز. کسی که نمد می سازد. (ناظم الاطباء). نمدمال: ای خواجه بگذر از زنخ و گرد ریش گرد ایام موی تاب و نمدگر هبا مکن. امیرخسرو (از آنندراج)