- نسوس (غَ)
خشک شدن نان یا گوشت. (منتهی الارب) (از المنجد) (از اقرب الموارد). سخت بریان شدن نان. (زوزنی). نسیس. (المنجد) (اقرب الموارد) ، تخبّر. (المنجد) (اقرب الموارد) ، لازم گرفتن روائی هر امر را. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). نسیس. (اقرب الموارد) ، شتاب رفتن. (منتهی الارب). تند رفتن. (از اقرب الموارد). نسیس. (اقرب الموارد) ، فرودآمدن در آب خاصه. (از منتهی الارب). رجوع به نس ّ و تنساس شود
