نسود نسود نسو: زخاک وآتش وآبی برسم ایشان رو که خاک خشک ودرشت است وآب نرم ونسود. (ناصرخسرو. 91) فرهنگ لغت هوشیار
نسود نسود نسو. (جهانگیری) (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء). چیزی نرم و ساده و لخشان و لغزنده و بی خشونت. (برهان قاطع). لغزان. املس. (یادداشت مؤلف) : ز خاک و آتش وآبی به رسم ایشان رو که خاک خشک و درشت است و آب نرم و نسود. ناصرخسرو لغت نامه دهخدا