معنی نسوز نسوز چیزی که در آتش نسوزد، ناسوز مثلاً آجر نسوز، پنبۀ نسوز، صندوق نسوز تصویر نسوز فرهنگ فارسی عمید
نسوز نسوز که به آتش تباه نشود. قائم النار. (یادداشت مؤلف). ناسوز. که نمی سوزد. که از آتش گزند نمی بیند. ناسوزنده: آجر نسوز. پنبۀ نسوز. خاک نسوز. صندوق نسوز لغت نامه دهخدا
نسود نسود نسو: زخاک وآتش وآبی برسم ایشان رو که خاک خشک ودرشت است وآب نرم ونسود. (ناصرخسرو. 91) فرهنگ لغت هوشیار