معنی نساز - جستجوی لغت در جدول جو

نساز

لغت نامه دهخدا

نساک

(دخترانه)

نام همسر سیامک پسر کیومرث پادشاه پیشدادی

فرهنگ نامهای ایرانی

نیاز

(دخترانه)

حاجت، احتیاج

فرهنگ نامهای ایرانی

نساء

چهارمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۱۷۶ آیه، زنان

فرهنگ فارسی عمید

نیاز

حاجت، میل و خواهش، عشق و آرزو، تحفه و هدیۀ درویشان، نذری که برای گرفتن مراد و حاجت به کسی یا جایی بدهند

فرهنگ فارسی عمید

نساخ

ناسخ ها، نسخ کننده ها، باطل کننده ها، کسانی که از روی کتاب یا نوشته ای نسخه بردارند، جمع واژۀ ناسخ

فرهنگ فارسی عمید

نهاز

بزی که پیشاپیش گله حرکت کند، پیشرو گله، کنایه از پیشرو

فرهنگ فارسی عمید

نسوز

چیزی که در آتش نسوزد، ناسوز مثلاً آجر نسوز، پنبۀ نسوز، صندوق نسوز

فرهنگ فارسی عمید

ناساز

ناموزون، بی تناسب، مخالف، ضد، آنچه خلاف طبع یا خلاف اصل و قاعده باشد، ناجور

فرهنگ فارسی عمید

نسار

نسر، محلی که پشت به آفتاب باشد و آفتاب به آنجا نرسد یا کمتر برسد، قسمت جنوبی حیاط رو به شمال، خانۀ پشت به آفتاب، بنایی که در سایۀ کوه از چوب و خاشاک درست کنند، نسا

فرهنگ فارسی عمید

نساک

ناسک ها، عابدها، زاهدها، پارساها، جمع واژۀ ناسک

فرهنگ فارسی عمید

نوساز

تازه ساز، تازه ساخته شده، عمارتی که تازه ساخته شده

فرهنگ فارسی عمید

نسوز

ناسوزنده، چیزی که در آتش تباه نشود

معنی نساز - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما