جدول جو
جدول جو

معنی نریان - جستجوی لغت در جدول جو

نریان(نَ)
اسب نر و هر ستوری. (ناظم الاطباء). اسب نر. حصان. مقابل مادیان. (یادداشت مؤلف).
- امثال:
لگد مادیان به نریان درد نکند
لغت نامه دهخدا
نریان(نَ)
شهرکی است به خراسان از گوزگانان اندر میان جهوذان و پاریاب، و حد او دو فرسنگ است. (از حدود العالم). نام قریه ای میان فاریاب و بلخ. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
نریان
اسب نرمقابل مادیان، هر ستورنر
تصویری از نریان
تصویر نریان
فرهنگ لغت هوشیار
نریان((نَ))
اسب نر، مقابل مادیان
تصویری از نریان
تصویر نریان
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بریان
تصویر بریان
(پسرانه)
گذر آب یا باد (نگارش کردی: بهریان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آریان
تصویر آریان
(دخترانه و پسرانه)
بانوی بسیار مقدس، نام دختر مینوس پادشاه اساطیری یونان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پریان
تصویر پریان
(دخترانه)
پری ها
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نریمان
تصویر نریمان
(پسرانه)
قدرتمند، پهلوان، دلیر، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر سام جد رستم پهلوان شاهنامه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فریان
تصویر فریان
(پسرانه)
آزاده، آزادگی، زبان سانسکریت، از شخصیتهای شاهنامه، نام فرمانروای اندلس در زمان مقدونی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نریشن
تصویر نریشن
نریشن (Narration) یا گفتار به روایت داستان و زمینه ای که رویدادها و شخصیت ها در آن به تصویر کشیده می شوند، اشاره دارد. نریشن در فیلم ممکن است به صورت صوتی (voice-over narration) یا تصویری (visual narration) و یا ترکیبی از هر دو نوع باشد. این عنصر مهم در فیلم سازی برای ارائه داستان، توضیح شخصیت ها، ایجاد جو و حتی برجسته کردن مفاهیم یا پیام های مخفی در داستان استفاده می شود.
انواع نریشن در فیلم:
نریشن صوتی (Voice-over Narration): در این نوع نریشن، یک صدای خارج از فضای داستان به عنوان راوی در حالت صدا پس زمینه شنیده می شود که داستان را برای تماشاگر به تصویر می کشد. این نوع نریشن معمولاً برای تبیین داستان یا ارائه دیدگاهی مخفی از طریق شخصیتی راوی استفاده می شود.
نریشن تصویری (Visual Narration): این نوع نریشن بیشتر به واسطه تصاویر، صحنه ها، فیلمبرداری و استفاده از تکنیک های ویژه فیلم سازی، داستان را برای تماشاگر تعریف می کند. این می تواند به واسطه انتخاب و ترکیب صحنه ها، جزئیات تصویری و تنظیمات فضاهای مختلف انجام شود.
ترکیبی (Combined Narration): در برخی فیلم ها، از هر دو نوع نریشن برای ارائه داستان استفاده می شود. این ترکیب ممکن است شامل استفاده از صدای راوی به همراه تصاویری که داستان را به تصویر می کشند، باشد.
نریشن در فیلم سازی به عنوان یک ابزار قدرتمند، تأثیر زیادی بر تجربه تماشاگر از فیلم دارد و به کارگردان امکان می دهد که داستان را به شکلی مطلوب و موثر به تصویر بکشد.
نریشن به معنای روایت قصه است. در سینما، نریشن توضیحات اضافی است که از سوی کسی بیان می شود، که از شخصیت های فیلم نیست. در فیلم های مستند و آموزشی، صدایی است که روی فیلم آن را می شنویم و اطلاعات تکمیلی درباره تصویری را که می بینیم در اختیارمان می گذارد. در فیلم های داستانی، معمولا صدای یکی از شخصیت هاست و هدف از آن، دادن اطلاعات بیشتر و گسترش آگاهی ما از شخصیت ها و ماجرای فیلم است
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از گریان
تصویر گریان
در حال گریستن، کسی که گریه کند و اشک بریزد، اشک ریز، اشک بار، اشک فشان، اشک باران، گرینده، گریه مند، گریه گر، گریه ناک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیران
تصویر نیران
غیر ایران
جمع نار، آتش ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نسیان
تصویر نسیان
فراموش کردن، فراموشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نویان
تصویر نویان
شاهزاده، پادشاه زاده، امیر، فرمانده سپاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بریان
تصویر بریان
برشته، کباب شده، کنایه از بسیار ناراحت، مضطرب و ناآرام
بریان کردن: تف دادن، کباب کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تریان
تصویر تریان
ترنیان، سبد بزرگی که از ترکه های درخت می بافند، ترینان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عریان
تصویر عریان
برهنه، لخت، ورت، رت، لاج، پتی، لچ، عور، تهک، اوروت، غوشت، عاری، متجرّد، معرّیٰ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نرگان
تصویر نرگان
نره ها، نرها، جمع واژۀ نره ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سریان
تصویر سریان
هنگام شب رفتن، اثر کردن و جاری شدن چیزی در اجزای چیز دیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شریان
تصویر شریان
رگی که خون را از قلب به قسمت های مختلف بدن می رساند، سرخ رگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نریمان
تصویر نریمان
نرمنش، نرسرشت، مردسرشت، دلیر، پهلوان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جریان
تصویر جریان
روان شدن آب یا هر چیز مانند آن، کنایه از رویداد، حادثه، ماجرا، کنایه از فرایند، کنایه از موضوع، در علم اقتصاد گردش و دست به دست شدن پول
جریان صفرا: عبور صفرا از یاخته های کبدی به کیسۀ صفرا و مجاری صفراوی و ریختن آن در روده و جذب مجدد قسمتی از آن در خون و بازگشت آن به کبد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طریان
تصویر طریان
نو پدیدی در خود زایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عریان
تصویر عریان
برهنه، عاری، لخت، بدون لباس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریان
تصویر پریان
جمع پری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شریان
تصویر شریان
رگ جهنده، و آن رگی است که از قلب میروید و جدا میشود، سرخرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سریان
تصویر سریان
جمع سری، جویکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تریان
تصویر تریان
طبق چوبین، طبقی که از شاخ بید بافند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جریان
تصویر جریان
روان شدن آب یا هر چیز مانند آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثریان
تصویر ثریان
از ریشه پارسی تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دریان
تصویر دریان
دانستن دانستن به ترفند
فرهنگ لغت هوشیار
گوشت یا چیز دیگر که روی آتش تف داده باشند کباب شده برشته شده، خوراکی است مرکب از گوشت و پیاز چرخ کرده که آنرا تفت دهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کریان
تصویر کریان
چرتی خواب آلوده، دونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شریان
تصویر شریان
سرخرگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جریان
تصویر جریان
روایی، روند، گذران، گردش
فرهنگ واژه فارسی سره