جدول جو
جدول جو

معنی نرگدایی - جستجوی لغت در جدول جو

نرگدایی
(نَ گَ / نَرْ رَ / رِ گَ)
عمل نرگدا. صفت نرگدا
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرگرایی
تصویر سرگرایی
سرپیچی، سرکشی، نافرمانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نورگرایی
تصویر نورگرایی
گرایش به طرف نور، تمایل اعضای گیاهان در جهت تابش نور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گدایی
تصویر گدایی
کار و پیشۀ گدا، برای مثال طمع از خلق گدایی باشد/ گر همه حاتم طایی باشد (جامی۴ - ۶۶۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فردایی
تصویر فردایی
ویژگی کسی که به فردا یا قیامت می اندیشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نرگدا
تصویر نرگدا
خسیس، گدای سمج، بی شرم و گردن کلفت
فرهنگ فارسی عمید
(نَ گَ / نَرْ رَ / رِ گَ)
نرگدا:
علم دان خاصۀ خدای بود
علم خوان شوخ و نرگدای بود.
سنائی.
رجوع به نرگدا شود
لغت نامه دهخدا
(زَ گُ)
عمل زرگداز. گداختن زر. قرار دادن طلا در کوره:
چو روز از جهان کارسازی گرفت
دمید آتش و زرگدازی گرفت.
اسدی (گرشاسبنامه)
لغت نامه دهخدا
(گَ / گِ)
عمل نورگرا، (اصطلاح گیاه شناسی) ، رشد و تمایل اعضای هوائی گیاهان به طرف نور و عدم تمایل ریشه گیاهان نسبت به نور، درصورت اول نورگرایی مثبت و در صورت اخیر منفی است
لغت نامه دهخدا
(خَ گِ)
ابرام در گدایی. (ناظم الاطباء) :
بخرگدایی چون اشتر سپید پدید.
سوزنی.
بخرگدایی چون چشم شوخش آب گرفت
نه هر بگوش درآیدش از آن سپس نه چشو.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(رَ)
مزد رنگرزی، مدتی که در آن مدت پارچه ای رنگ می گیرد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نرگدا
تصویر نرگدا
گدای بیشرم وبی ادب ووقیح
فرهنگ لغت هوشیار
رشد وتمایل اعضای هوایی گیاهان بطرف نور و عدم تمایل ریشه گیاهان نسبت بنور. در صورت اول نورگرایی مثبت ودر صورت اخیرمنفی است فتوتروپیسم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فردایی
تصویر فردایی
مربوط به فردا منسوب به فردا، بعدی آینده
فرهنگ لغت هوشیار
عمل گدا شغل گدا دریوزه کدیه: طمع از خلق گدایی باشد گر همه حاتم طایی باشد، (جامی) یا به گدایی افتادن، گدا شدن تهیدست گردیدن: بعد از یکی دو سال پولها خرج شد و بگدایی افتادند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نرگدا
تصویر نرگدا
((نَ گِ))
گدای پررو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گدایی
تصویر گدایی
((گَ یا گِ))
عمل خواستن پول و کمک مالی از دیگران برای گذران زندگی، کار گدا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فردایی
تصویر فردایی
((فَ))
منسوب به فردا، آن چه که در آینده می آید، کنایه از کسی که معتقد به جهان دیگر و پاداش و کیفر در آن است
فرهنگ فارسی معین
عصیان، سرکشی، نافرمانی، بدقلقی، بدفرمانی، بی قراری، مستی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
کشتیبانی، ملاحی، ملوانی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از گدایی
تصویر گدایی
Beggarly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گدایی
تصویر گدایی
mendiant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گدایی
تصویر گدایی
מקבץ נדבות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از گدایی
تصویر گدایی
거지처럼
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از گدایی
تصویر گدایی
seperti pengemis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از گدایی
تصویر گدایی
भिखारी जैसा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از گدایی
تصویر گدایی
bedelaar
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از گدایی
تصویر گدایی
mendigo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گدایی
تصویر گدایی
mendicante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از گدایی
تصویر گدایی
жебрацький
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گدایی
تصویر گدایی
жалкий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گدایی
تصویر گدایی
żebraczy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گدایی
تصویر گدایی
bettelnd
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گدایی
تصویر گدایی
mendigo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گدایی
تصویر گدایی
乞丐般的
دیکشنری فارسی به چینی