جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نرگدا

نرگدا

نرگدا
گدایان بی شرم و حراف و زبردست را گویند. (برهان قاطع). نره گدا. گدائی بسیار مبرم یال وکوپال دار. قومی از گدایان مهیب و قوی هیکل. (آنندراج). گدای بی شرم و ناهموار و پرحرف و زبردست. (ناظم الاطباء). گدای قوی هیکل و شوخ چشم. گدائی که بدن قوی و بنیۀ سالم دارد. (یادداشت مؤلف). گدای قوی جثۀ قلچماق که در سؤال بی شرمی و ابرام از حد بگذراند:
آبستن یک بد نشده مادگیش
صد بار به دست نرگدایان افتاد.
ظهوری (از آنندراج).
بیا به شهر زنان رو کنیم کز همه روی
خوشند ماده کریمان ز نرگدای خنک.
میرالهی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

خرگدا

خرگدا
گدای مبرم. (ناظم الاطباء). گدای سمج. (یادداشت بخط مؤلف) :
خرگدائیست که بدخو کرده.
سوزنی.
خرگدائی بدو مسلم شد
راست شد این لقب بدان کذاب.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

نرگدای

نرگدای
نرگدا:
علم دان خاصۀ خدای بود
علم خوان شوخ و نرگدای بود.
سنائی.
رجوع به نرگدا شود
لغت نامه دهخدا