معنی فردایی - فرهنگ فارسی معین
معنی فردایی
- فردایی((فَ))
- منسوب به فردا، آن چه که در آینده می آید، کنایه از کسی که معتقد به جهان دیگر و پاداش و کیفر در آن است
تصویر فردایی
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با فردایی
فردایین
- فردایین
- مقابلِ امروزین، مربوط به فردا، کنایه از مربوط به آینده
فرهنگ فارسی عمید
فردایین
- فردایین
- مربوط به فردا منسوب به فردا، بعدی آینده: عالم باقی مردم را سرای فردایین است
فرهنگ لغت هوشیار
فردانی
- فردانی
- یگانه بی همال یگانه بی نظیر: اهل دنیا جملگان زندانیند انتظار مرگ دار فانیند جز مگر نادر یکی فردانیی تن بزندان جان او کیوانیی. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
فردایین
- فردایین
- از: فردا + ین (پساوند نسبت). مربوط به فردا. مقابل امروزین: رنج امروزین آسودن فردایین بود و آسودن امروزین رنج فردایین. (فارسنامه)
لغت نامه دهخدا
فرداجی
- فرداجی
- منسوب به فرداج که نام جد خاندانی است. (از سمعانی)
لغت نامه دهخدا
فرداجی
- فرداجی
- محمد بن برکه بن الفرداج الحلبی القنسری الفرداجی، مکنی به ابوبکر. از احمد بن هاشم انطاکی روایت کند و از وی ابوبکر بن المقری روایت دارد. (لباب الانساب)
لغت نامه دهخدا