جدول جو
جدول جو

معنی نرولاسی - جستجوی لغت در جدول جو

نرولاسی
جنسیت
تصویری از نرولاسی
تصویر نرولاسی
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نرولاس
تصویر نرولاس
نر و ماده
نرولاس کردن: جفت و جور کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رواسی
تصویر رواسی
کوه های بلند و پابرجا، کوه های استوار
فرهنگ فارسی عمید
(فِ)
یک نفر پارسی از طبقۀ عوام و دوست کورش بزرگ هخامنشی بود. این شخص با اینکه اشراف زاده نبوده است، بسبب نیروی جسمی و روحی خود جزو بزرگان زمان کورش درآمده و همواره در امور سیاسی و جنگی یکی از رایزنان و یاران وی بوده است. رجوع به ایران باستان تألیف پیرنیا ص 307، 424، 428 و 430 شود
لغت نامه دهخدا
(رُ آ سی ی)
بزرگ سر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(رُ آ)
نسبت است به رؤاس و او حرث بن کلاب بن ربیعه بن عامر بن صعصعه بن قیس عیلان است، نسبت است به رؤاس بن دالان بن سابقه... (از اللباب فی تهذیب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(رُ آ)
عمار بن ابی سلامه بن عبدالله بن غرار بن رؤاس بن دالان. از اصحاب علی (ع) بود و با حسین (ع) کشته شد. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(رَوْ وا)
نسبت است به رواس و رأس و صحیح آن با همزه (رأاس) است نه با واو و اصحاب حدیث آن رابا ’واو’ ذکر کنند. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(رَوْ وا)
ابوالفتیان عمر بن ابی الحسن عبدالکریم بن سعدویه دهستانی رواسی. از حفاظ حدیث است. وی به سال 503 ه. ق. در سرخس درگذشت. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
مسعر بن کدام الرواسی. ازائمۀ کوفیان است و گویند او را به سبب بزرگی سرش بدین نسبت خوانده اند. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
رواسی من الجبال،کوههای محکم و استوار. (منتهی الارب). کوههای استوار. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی). کوههای پابرجا و استوار. (از اقرب الموارد). الجبال الرواسی، کوههای پابرجا. (از معجم متن اللغه). راسیات. (منتهی الارب) (معجم متن اللغه). رجوع به راسیات شود: هو الذی مدّ الارض و جعل فیها رواسی. (قرآن 3/13)
لغت نامه دهخدا
(نَ سی ی)
نوعی از انگور سپید نیکو که در سرات خیزد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دختر دختر (؟). (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
نرینه ومادینه مذکرومونث، دو دگمه جامه که بهم جفت شوند، هردوچیزی که بخشی ازیکی درسوراخ دیگری فرورود
فرهنگ لغت هوشیار
جمع راسیه، ایستاها پا برجاها، کوه های استوار جمع راسیه ثابتها راسخها، کوههای سخت بنیاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نواسی
تصویر نواسی
انگور بیدانه
فرهنگ لغت هوشیار
((نِ رُ لُ))
مطالعه ساختار و کارکرد و بیماری های دستگاه عصبی و روش های درمان آن بیماری ها، عصب پزشکی (واژه فرهنگستان)، مطالعه ساختار و کارکرد دستگاه عصبی، عصب شناسی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین