جدول جو
جدول جو

معنی نرولاس

نرولاس
نر و ماده
نرولاس کردن: جفت و جور کردن
تصویری از نرولاس
تصویر نرولاس
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با نرولاس

نرولاس

نرولاس
نرینه ومادینه مذکرومونث، دو دگمه جامه که بهم جفت شوند، هردوچیزی که بخشی ازیکی درسوراخ دیگری فرورود
فرهنگ لغت هوشیار

فرولاس

فرولاس
یک نفر پارسی از طبقۀ عوام و دوست کورش بزرگ هخامنشی بود. این شخص با اینکه اشراف زاده نبوده است، بسبب نیروی جسمی و روحی خود جزو بزرگان زمان کورش درآمده و همواره در امور سیاسی و جنگی یکی از رایزنان و یاران وی بوده است. رجوع به ایران باستان تألیف پیرنیا ص 307، 424، 428 و 430 شود
لغت نامه دهخدا

پرولاپس

پرولاپس
افتادگی عضو یا بخشی از بدن از محل طبیعی خود بر اثر ضعف بافت های نگه دارنده، فروافتادگی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین

پریلاس

پریلاس
نام رئیس یونانی دستۀ یونانی از سی سی نیان که در جدال میکال که بین ایرانیان و یونانیان روی داد کشته شد
لغت نامه دهخدا

قورلاس

قورلاس
نام قومی است مغولی. بیشتر شاهان مغول که در ایران حکومت کردند از این طایفه بودند. (تاریخ گزیده چ لندن ص 563، 571)
لغت نامه دهخدا

فروکاس

فروکاس
مردم خسیس و دون همت. (برهان). برساختۀ دساتیر است. (از حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به فرهنگ دساتیر ص 258 شود
لغت نامه دهخدا

نر و لاس

نر و لاس
بندگشاد. کام و زبانه. (یادداشت مؤلف).
- نر و لاس شدن، جفت گیری کردن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

نزولات

نزولات
آنچه از شبنم و تگرگ و باران و برف بر زمین افتد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا