- نذیر
- ترساننده، بیم دهنده
معنی نذیر - جستجوی لغت در جدول جو
- نذیر
- ترس، بیم، ترساننده
- نذیر ((نَ))
- ترساننده، بیم دهنده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بیم دادن
در ترکیب بمعنی پذیرنده آید: نقش پذیر دلپذیر، پسندیده مقبول: (سلطان محمود را این سخن پذیر آمد) (راحه الصدور)
مانند، همانند، همتا
سخن چین، ول زبان
بر حذر دارنده
پست و فرومایه، ناکس
مثل، مانند، مساوی، همدوش
شاداب، سبزوخرم، زیبا و تازه رو
انکار، دگرگونی، امر سخت و دشوار
نکیر و منکر: نام دو فرشته که می گویند پس از مردن انسان در گور او حاضر می شوند و از اعمالی که در دنیا مرتکب شده پرسش می کنند
نکیر و منکر: نام دو فرشته که می گویند پس از مردن انسان در گور او حاضر می شوند و از اعمالی که در دنیا مرتکب شده پرسش می کنند
صوت، بانگ، کنده کاری در سنگ یا چوب، فرورفتگی یا شکاف روی هستۀ خرما، اصل و تبار مرد، کم
نقیر و قطمیر: کم و بیش، کنایه از همه چیز، کنایه از همراه با تفضیل
نقیر و قطمیر: کم و بیش، کنایه از همه چیز، کنایه از همراه با تفضیل
ویژگی کسی که از چیزی بسیار می ترسد، حذر کننده
پذیرفتن، پسوند متصل به واژه به معنای پذیرنده مثلاً پوزش پذیر، درمان پذیر، علاج پذیر، پندپذیر
بهانه جوی، یاریگر، سور خروهه بری
کمینه، پست خوار ناکس
جمع نذر، پتیست ها خود سامه ها، جمع نذر
در تازی نیامده پتیست، در راه خدا، رایگان مفت آنچه که بعنوان نذردرراه خدادهند: میرزای مخدوم تصدیق اذعان ایشان کرده وجوه نذری راکه قریب بدویست تومان بوده بان جماعت دادند، مجانی مفت مفت مسلم: یک اتومبیل رسیدومارانذری سوار کردوبه شمیران رساند
تنها، بیگانه
خیر، نه، جواب منفی
نبیره: نبیرجهاندارروشن روان که باداد او پیر گردد جوان. (شا. لغ. {توضیح ممکن است دراصل} نبیره جهاندار {باشد
اندک
رمنده. یاحرف نایر. آنست که حرف مزید بدان پیونددواصل این اسم ازنواراست بمعنی رمیدن، . . وچون این حرف ازخروج که اقصی غایت حروف قافیت است بدومرتبه دورتر می افتد آنرانایرخواندند... وباشدکه حرف نایرمتکررگردد ودووسه نایرباشد
بنگرید به نجیل واژه نجیر به آرش آهار و سریش پارسی است
شنوسه ستور (شنوسه عطسه)، پراکنده، اسرواد دیپ پراکنده منثور: ای نظم توچورای توبگذشته ازاثیر درنظم هست لفظ توچون لولونثیر. (مسعودسعد. 601)
شتر کشته، واپسین شب ماه
جمع نظائر
شخیس از پرندگان
فریاد فغان افغان، جنگ، بدی
شیپور، بانگ بلند نای، فریاد، آواز ناله، خروش
زر و سیم، تازه و آبدار