آن چیزی است که به سر دو ناخن گیرند. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی). گرفتن اندام باشد با دو سر ناخن یا دو سر انگشت دست، چنانکه به درد آید. (برهان قاطع) (از آنندراج) (از جهانگیری). نخچل = نخچر = نخچیل. (حاشیۀ معین بر برهان قاطع). نشکنج. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (جهانگیری). و آن را نخچند نیز گفته اند. (آنندراج). نشگون. قرض: نشان نخچل دارم ز دوست بر بازو رواست باری گر دل ببرد مونس راد. آغاجی (از اسدی). به سرانگشت زلف و نخچل چشم دهن تنگ غنچه خندان شد. شرف شفروه (از فرهنگ خطی) (آنندراج). از قفا بگذرد ز بس تیزی اگرش گیری از سرون نخچل. شمس فخری (از جهانگیری)
آن چیزی است که به سر دو ناخن گیرند. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی). گرفتن اندام باشد با دو سر ناخن یا دو سر انگشت دست، چنانکه به درد آید. (برهان قاطع) (از آنندراج) (از جهانگیری). نخچل = نخچر = نخچیل. (حاشیۀ معین بر برهان قاطع). نشکنج. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (جهانگیری). و آن را نخچند نیز گفته اند. (آنندراج). نشگون. قرض: نشان نخچل دارم ز دوست بر بازو رواست باری گر دل ببرد مونس راد. آغاجی (از اسدی). به سرانگشت زلف و نخچل چشم دهن تنگ غنچه خندان شد. شرف شفروه (از فرهنگ خطی) (آنندراج). از قفا بگذرد ز بس تیزی اگرش گیری از سرون نخچل. شمس فخری (از جهانگیری)
از درختان گرمسیری با تنۀ استوانه ای و بی شاخه و برگ های بزرگ و دارای بریدگی های عمیق، درخت خرما، تابوت، عماری، آرایش تابوت مرده، گل یا درخت مصنوعی که از موم یا کاغذ درست کنند
از درختان گرمسیری با تنۀ استوانه ای و بی شاخه و برگ های بزرگ و دارای بریدگی های عمیق، درخت خرما، تابوت، عماری، آرایش تابوت مرده، گل یا درخت مصنوعی که از موم یا کاغذ درست کنند
وشگون، عمل گرفتن و فشار دادن پوست و گوشت بدن کسی با دو سر انگشت نشگون، نشگنج، اشکنج، نخچل، نخجیل، نیلک، برای مثال نشان نخجل دارم ز دوست بر بازو / رواست باری گر دل ببرد مونس داد (آغاجی - شاعران بی دیوان - ۱۹۱)
وِشگون، عمل گرفتن و فشار دادن پوست و گوشت بدن کسی با دو سر انگشت نِشگون، نِشگُنج، اِشکُنج، نَخچَل، نَخجیل، نیلَک، برای مِثال نشان نخجل دارم ز دوست بر بازو / رواست باری گر دل ببرد مونس داد (آغاجی - شاعران بی دیوان - ۱۹۱)
گیاهی مانند جاروب که زمین را بدان بروبند. (برهان قاطع) (از جهانگیری). گیاهی است که زمین را بدان روبند و جاروب کنند. (آنندراج) (از ناظم الاطباء). نخج: تا کند بارگاه او جاروب مژۀ خویش مهر نخچ کند. شمس فخری
گیاهی مانند جاروب که زمین را بدان بروبند. (برهان قاطع) (از جهانگیری). گیاهی است که زمین را بدان روبند و جاروب کنند. (آنندراج) (از ناظم الاطباء). نخج: تا کند بارگاه او جاروب مژۀ خویش مهر نخچ کند. شمس فخری
نشکنج بود، یعنی به دو انگشت گرفتن و به دو ناخن فشردن بود، و به تازی قرض خوانند. (فرهنگ اسدی). نشکنج. (شعوری). به سر دو ناخن اندام کسی گرفتن چنانکه به درد آید، و به تازی آن را قرض گویند، به ترکی چدی و به کرمان ترنجی و به اصفهان نشکنج، و در هر شهری به نامی خوانندش. (اوبهی). رجوع به نخچل شود
نشکنج بود، یعنی به دو انگشت گرفتن و به دو ناخن فشردن بود، و به تازی قرض خوانند. (فرهنگ اسدی). نشکنج. (شعوری). به سر دو ناخن اندام کسی گرفتن چنانکه به درد آید، و به تازی آن را قرض گویند، به ترکی چدی و به کرمان ترنجی و به اصفهان نشکنج، و در هر شهری به نامی خوانندش. (اوبهی). رجوع به نخچل شود
ریم آهن. (لغت فرس اسدی) (آنندراج) (جهانگیری) (انجمن آرا). چرک آهن. (آنندراج) (انجمن آرا) : دو مار به گزنده بر دو لب تو دوسان زآن قلیۀ چو طاعون زآن نان همچو نخچد. منجیک ترمذی. گر آهنگران شکر جود تو گویند به کوره درون زر شود جمله نخچد. شمس فخری (از جهانگیری و آنندراج و انجمن آرا). ، آن سنگ که حلاجان بدان برزنند تا درست گردد. (لغت فرس اسدی). رجوع به نخجد شود
ریم آهن. (لغت فرس اسدی) (آنندراج) (جهانگیری) (انجمن آرا). چرک آهن. (آنندراج) (انجمن آرا) : دو مار به گزنده بر دو لب تو دوسان زآن قلیۀ چو طاعون زآن نان همچو نخچد. منجیک ترمذی. گر آهنگران شکر جود تو گویند به کوره درون زر شود جمله نخچد. شمس فخری (از جهانگیری و آنندراج و انجمن آرا). ، آن سنگ که حلاجان بدان برزنند تا درست گردد. (لغت فرس اسدی). رجوع به نخجد شود
خرمابن. (ناظم الاطباء). درخت خرما، درختهای خرما. (آنندراج). جمع واژۀ نخل. (از ناظم الاطباء) : چنان آسمان بر زمین شد بخیل که لب تر نکردند زرع و نخیل. سعدی
خرمابن. (ناظم الاطباء). درخت خرما، درختهای خرما. (آنندراج). جَمعِ واژۀ نخل. (از ناظم الاطباء) : چنان آسمان بر زمین شد بخیل که لب تر نکردند زرع و نخیل. سعدی
1ـ دیدن درخت نخل در خواب، نشانه یافتن موقعیتهای امیدبخش و شادمانی بسیار زیادی است، . 2ـ اگر دختری خواب ببیند از خیابانی می گذرد که دو طرفش پر از درخت نخل است، علامت آن است که همسری وفادار و خانه دار و لبریز از عشق و محبت خواهد داشت. اما اگر خواب ببیند نخلهای دو طرف خیابان خشکیده اند، نشانه آن است که اتفاق غم انگیزی ناگهان آرامش او را بر هم خواهد زد.
1ـ دیدن درخت نخل در خواب، نشانه یافتن موقعیتهای امیدبخش و شادمانی بسیار زیادی است، . 2ـ اگر دختری خواب ببیند از خیابانی می گذرد که دو طرفش پر از درخت نخل است، علامت آن است که همسری وفادار و خانه دار و لبریز از عشق و محبت خواهد داشت. اما اگر خواب ببیند نخلهای دو طرف خیابان خشکیده اند، نشانه آن است که اتفاق غم انگیزی ناگهان آرامش او را بر هم خواهد زد.