معنی نخچد
- نخچد
- نخجد: دومارگزنده به بردولب دوسال زان قلیه چون طاعون زان نان چونخچد. (منجیک. لفااق. 117) مرحوم دهخدابانظربه نسخه بدلهااین بیت را چنین تصحیح کرده اند: دوماربه گزنده بردولب تودوسان زان قلیه چوطاعون زان نان همچونخجد. درلغت فرس چا. اروپا. ص} 35 نخچذ {ودر رشیدی} نخچد {آمده. نخجد: دومارگزنده به بردولب دوسال زان قلیه چون طاعون زان نان چونخچد. (منجیک. لفااق. 117) مرحوم دهخدابانظربه نسخه بدلهااین بیت را چنین تصحیح کرده اند: دوماربه گزنده بردولب تودوسان زان قلیه چوطاعون زان نان همچونخجد. درلغت فرس چا. اروپا. ص} 35 نخچذ {ودر رشیدی} نخچد {آمده نخجد: دومارگزنده به بردولب دوسال زان قلیه چون طاعون زان نان چونخچد. (منجیک. لفااق. 117) مرحوم دهخدابانظربه نسخه بدلهااین بیت را چنین تصحیح کرده اند: دوماربه گزنده بردولب تودوسان زان قلیه چوطاعون زان نان همچونخجد. درلغت فرس چا. اروپا. ص} 35 نخچذ {ودر رشیدی} نخچد {آمده. نخجد: دومارگزنده به بردولب دوسال زان قلیه چون طاعون زان نان چونخچد. (منجیک. لفااق. 117) مرحوم دهخدابانظربه نسخه بدلهااین بیت را چنین تصحیح کرده اند: دوماربه گزنده بردولب تودوسان زان قلیه چوطاعون زان نان همچونخجد. درلغت فرس چا. اروپا. ص} 35 نخچذ {ودر رشیدی} نخچد {آمده
فرهنگ لغت هوشیار