نوعی از رنگ است که مشابه نخود باشد. (آنندراج) (غیاث اللغات). رنگی که مانند رنگ نخود باشد. (فرهنگ نظام). به رنگ نخود. زرد کم رنگ، چیزی که به رنگ نخود باشد. (از فرهنگ نظام) ، به شکل و اندازۀ نخود. ریزه چون دانۀ نخود. - استخوان نخودی، عظم حمصی. رجوع به حمص شود. - نخودی خندیدن، لبها را فراهم آورده خندیدن. لبها را غنچه کرده خندیدن
نوعی از رنگ است که مشابه نخود باشد. (آنندراج) (غیاث اللغات). رنگی که مانند رنگ نخود باشد. (فرهنگ نظام). به رنگ نخود. زرد کم رنگ، چیزی که به رنگ نخود باشد. (از فرهنگ نظام) ، به شکل و اندازۀ نخود. ریزه چون دانۀ نخود. - استخوان نخودی، عظم حمصی. رجوع به حمص شود. - نخودی خندیدن، لبها را فراهم آورده خندیدن. لبها را غنچه کرده خندیدن
از دانه های خوراکی که گرد و کوچک است و به صورت پخته شده مصرف می شود، بوتۀ این دانه که کوتاه و دارای شاخه های نازک، برگ های ریز و گل های سفید می باشد، واحد اندازه گیری وزن معادل یک بیست و چهارم مثقال
از دانه های خوراکی که گرد و کوچک است و به صورت پخته شده مصرف می شود، بوتۀ این دانه که کوتاه و دارای شاخه های نازک، برگ های ریز و گل های سفید می باشد، واحد اندازه گیری وزن معادل یک بیست و چهارم مثقال
متعلق به خود (کشور، خانواده، شخص) مثلاً هواپیماهای خودی، مقابل بیگانه، آشنا، خودپسندی، خودخواهی، در تصوف حالت سالکی که هنوز در بند هواهای خود است و به کمال نرسیده، انانیت، برای مثال از خودی سرمست گشته بی شراب / ذره ای خود را شمرده آفتاب (مولوی - لغت نامه - خودی)
متعلق به خود (کشور، خانواده، شخص) مثلاً هواپیماهای خودی، مقابلِ بیگانه، آشنا، خودپسندی، خودخواهی، در تصوف حالت سالکی که هنوز در بند هواهای خود است و به کمال نرسیده، انانیت، برای مِثال از خودی سرمست گشته بی شراب / ذره ای خود را شمرده آفتاب (مولوی - لغت نامه - خودی)
گیاهی است از تیره نعناعیان با ارتفاع 15 تا30 سانتیمتر. این گیاه در جنگلهای نواحی مرکزی و جنوبی اروپا و شمال افریقا و ایران میروید. برگهایش متقابل و بیضوی و بی کرک و شفاف و به رنگ سبز تیره می باشد و گلهایش صورتی یا قرمزند. کلپور. (در اصطلاح کرمان). طوقریون. کماذریوس. بلوطالارض. کمدریس. خنو. مقیفروان. برنتقه
گیاهی است از تیره نعناعیان با ارتفاع 15 تا30 سانتیمتر. این گیاه در جنگلهای نواحی مرکزی و جنوبی اروپا و شمال افریقا و ایران میروید. برگهایش متقابل و بیضوی و بی کرک و شفاف و به رنگ سبز تیره می باشد و گلهایش صورتی یا قرمزند. کَلپور. (در اصطلاح کرمان). طوقریون. کماذریوس. بلوطالارض. کمدریس. خنو. مقیفروان. برنتقه
دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه و ارداک شهرستان مشهد، در دوهزارگزی شمال مشهد و 2هزارگزی مشرق راه مشهد به قوچان. در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 283 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات، شغل اهالی زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه و ارداک شهرستان مشهد، در دوهزارگزی شمال مشهد و 2هزارگزی مشرق راه مشهد به قوچان. در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 283 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات، شغل اهالی زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
نخود بوداده. (فرهنگ نظام). قسمی نخود که برشته کنند و آن جزو آجیل است. (یادداشت مؤلف) ، نخود ریزه و کوچک تر از نخودهای معمولی. - مثل نخودچی،به خردی و ریزی نخود. - امثال: چشمها دارد نخودچی ابرو ندارد هیچی، چشمانش به غایت ریز و کوچک است و ابروانش دلپسند و پرپشت نیست
نخود بوداده. (فرهنگ نظام). قسمی نخود که برشته کنند و آن جزو آجیل است. (یادداشت مؤلف) ، نخود ریزه و کوچک تر از نخودهای معمولی. - مثل نخودچی،به خردی و ریزی نخود. - امثال: چشمها دارد نخودچی ابرو ندارد هیچی، چشمانش به غایت ریز و کوچک است و ابروانش دلپسند و پرپشت نیست
این کلمه تصحیف پسودی یا بسودی است. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). برزیگر. (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج). زراعت کننده. (برهان قاطع). مزارع. (انجمن آرا) (آنندراج). گروهی که به کشت و زراعت مشغولند. (ناظم الاطباء). و این قسم سیم است از چهار قسم طوایف انسان که جمشید قرار داد. (از برهان قاطع). فردوسی در ذکر طبقات چهارگانه مردم در زمان جمشید گوید: نسودی (ظ: پسودی) سه دیگر گره را شناس کجا نیست بر کس از ایشان سپاس. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). و نیز رجوع به کاتوزی و نیساری و اهنوخوشی شود
این کلمه تصحیف پسودی یا بسودی است. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). برزیگر. (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج). زراعت کننده. (برهان قاطع). مزارع. (انجمن آرا) (آنندراج). گروهی که به کشت و زراعت مشغولند. (ناظم الاطباء). و این قسم سیم است از چهار قسم طوایف انسان که جمشید قرار داد. (از برهان قاطع). فردوسی در ذکر طبقات چهارگانه مردم در زمان جمشید گوید: نسودی (ظ: پسودی) سه دیگر گُرُه را شناس کجا نیست بر کس از ایشان سپاس. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). و نیز رجوع به کاتوزی و نیساری و اهنوخوشی شود
نام دانه ای است خوراکی که از ماش و عدس بزرگتر است و مانند آنها در خورش پخته میشود. (فرهنگ نظام). نوعی از حبوبات مأکول و لذیذ. (ناظم الاطباء). حمص. (دهار). خلر. جرجر. (منتهی الارب). فوم: به خوشه در از بهر بیرون شدن چنان جمله شد ماش و منگ و نخود. ناصرخسرو. نخود و کشمش و پسته خرک و میوۀ تر قصب انجیر و دگر سرمش اسفید بیار. بسحاق. نخودی وقت پختن ازماشی روی پیچید و گفت این چه کسی است. پروین اعتصامی. - نخود هر آش بودن، فضول بودن ودر کار هر کس مداخله کردن و در هر جا که کاری است حاضر بودن. (فرهنگ نظام). - امثال: مثل نخود در شله زرد. ، بیست وچهاریک مثقال. یک بیست وچهارم مثقال. یک مثقال بیست وچهار نخود است و شش نخود ربع مثقال است
نام دانه ای است خوراکی که از ماش و عدس بزرگتر است و مانند آنها در خورش پخته میشود. (فرهنگ نظام). نوعی از حبوبات مأکول و لذیذ. (ناظم الاطباء). حمص. (دهار). خلر. جرجر. (منتهی الارب). فوم: به خوشه در از بهر بیرون شدن چنان جمله شد ماش و منگ و نخود. ناصرخسرو. نخود و کشمش و پسته خرک و میوۀ تر قصب انجیر و دگر سرمش اسفید بیار. بسحاق. نخودی وقت پختن ازماشی روی پیچید و گفت این چه کسی است. پروین اعتصامی. - نخود هر آش بودن، فضول بودن ودر کار هر کس مداخله کردن و در هر جا که کاری است حاضر بودن. (فرهنگ نظام). - امثال: مثل نخود در شله زرد. ، بیست وچهاریک ِ مثقال. یک بیست وچهارم مثقال. یک مثقال بیست وچهار نخود است و شش نخود ربع مثقال است
ماندارو مانداروی تلخ از گیاهان گیاهی است از تیره نعناعیان که علفی و پایا است و ارتفاعش بین 15 تا 30 سانتیمتر است. این گیاه در جنگلهای نواحی مرکزی و جنوبی اروپا و شمال افریقا و ایران میروید. برگهایش متقابل و بیضوی و بی کرک و شفاف برنگ سبز تیره (در سطح فوقانی پهنک) میباشد و گلهایش صورتی یا قرمزند. از سرشاخه های گلدار این گیاه در طب عوام بعنوان مقوی و محلل و در استعمال خارجی جهت التیام زخم ها استفاده میشود طوقریون کماذریوس مریم نخودی طبی کما دریوس بلوط الارض کمدریس مقیفرون مانداروی تلخ رانداروی تلخ برنتقه یرپلاموردی فولیون خامادریوس گل خنو ارپه میرپلیدی. یا مریم نخودی طبی. مریم نخودی. یا مریم نخودی کوهی. یکی از گونه های مریم نخودی که دارای اثراتی مشابه هم نخودی طبی است حشیشه الریح جعده. یا مریم نخودی وحشی. یکی از گونه های خود روی مریم نخودی است که در غالب نقاط ایران میروید و دارای اثر مقوی معده میباشد اسقوردیون منضار سقردیون ثومالحیه ثوم بری سقوردیون اسقوذوریون عنبربید الطریون. توضیح باین گونه از مریم نخودی نیز نامهای گل خنو وارپه واریه نیز اطلاق شده
ماندارو مانداروی تلخ از گیاهان گیاهی است از تیره نعناعیان که علفی و پایا است و ارتفاعش بین 15 تا 30 سانتیمتر است. این گیاه در جنگلهای نواحی مرکزی و جنوبی اروپا و شمال افریقا و ایران میروید. برگهایش متقابل و بیضوی و بی کرک و شفاف برنگ سبز تیره (در سطح فوقانی پهنک) میباشد و گلهایش صورتی یا قرمزند. از سرشاخه های گلدار این گیاه در طب عوام بعنوان مقوی و محلل و در استعمال خارجی جهت التیام زخم ها استفاده میشود طوقریون کماذریوس مریم نخودی طبی کما دریوس بلوط الارض کمدریس مقیفرون مانداروی تلخ رانداروی تلخ برنتقه یرپلاموردی فولیون خامادریوس گل خنو ارپه میرپلیدی. یا مریم نخودی طبی. مریم نخودی. یا مریم نخودی کوهی. یکی از گونه های مریم نخودی که دارای اثراتی مشابه هم نخودی طبی است حشیشه الریح جعده. یا مریم نخودی وحشی. یکی از گونه های خود روی مریم نخودی است که در غالب نقاط ایران میروید و دارای اثر مقوی معده میباشد اسقوردیون منضار سقردیون ثومالحیه ثوم بری سقوردیون اسقوذوریون عنبربید الطریون. توضیح باین گونه از مریم نخودی نیز نامهای گل خنو وارپه واریه نیز اطلاق شده
گیاهی است از تیره سبزی آساها (پروانه واران) و از دسته پیچی ها و یکساله. این گیاه دارای گونه های مختلف است. دانه های رسیده اش مصرف غذایی دارد، واحدی است برای وزن دنبال نخود سیاه فرستادن: کنایه از کسی را به بهانه ای از مجلس دور کردن، سرکار گذاشتن
گیاهی است از تیره سبزی آساها (پروانه واران) و از دسته پیچی ها و یکساله. این گیاه دارای گونه های مختلف است. دانه های رسیده اش مصرف غذایی دارد، واحدی است برای وزن دنبال نخود سیاه فرستادن: کنایه از کسی را به بهانه ای از مجلس دور کردن، سرکار گذاشتن