جدول جو
جدول جو

معنی نجومی - جستجوی لغت در جدول جو

نجومی
(نُ)
مولانا حاجی نجومی، امیر علیشیر نوائی در مجالس النفایس او را لاابالی و ناپاک و مایل به هزل دانسته و این مطلع را به نامش ثبت کرده است:
باز عید آمد بیا جانا که قربانت شوم
همچو چشم گوسفند مرده حیرانت شوم.
و حکیم شاه محمد قزوینی مترجم مجالس النفایس افزاید: ’و میر اگرچه این چنین ذکر فرمود ولیکن بندۀ مترجم این مطلع را از درویش دهکی چنین یاد دارم:
عید قربان است میخواهم که قربانت شوم
همچو چشم گوسفند کشته حیرانت شوم.
رجوع به مجالس النفایس ص 38 و212 شود
لغت نامه دهخدا
نجومی
(نُ)
منسوب به نجوم است. منسوب به علم نجوم. (ناظم الاطباء)، منجم. نجوم دان:
ز رومی و هندی و از پارسی
نجومی و گر مردم هندسی.
فردوسی.
- ساعت نجومی، ظاهراً ساعت منقسم به شصت دقیقه. (یادداشت مؤلف) : و آب بسیار ایستاده بود (و او) در میان آب ساعتی نجومی یا بیشتر... (مزارات کرمان ص 195)
لغت نامه دهخدا
نجومی
اختری، اختر مار منسوب به نجوم: مربوط بعلم نجوم: ساعت نجومی، منجم اخترشناس: زرومی وهندی وازپارسی نجومی دگرمردم هندسی... (شا. لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
نجومی
اخترشناس، منجم، نجوم دان، سرسام آور، هنگفت
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دوربین نجومی
تصویر دوربین نجومی
در علم نجوم دوربین بسیار بزرگ که با آن ستارگان را می بینند، تلسکوپ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صورت نجومی
تصویر صورت نجومی
در علم نجوم مجموع چند ستاره که به صورت انسان، حیوان یا چیزی فرض شده باشد مانند دب اصغر و دب اکبر، صورت نجومی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نجوم
تصویر نجوم
دانش بررسی اجرام آسمانی، چگونگی قرارگیری و اثرگذاری آن ها بر هم، اخترشناسی، ستاره شناسی، جمع نجم، نجم
فرهنگ فارسی عمید
(نُ یِ)
ملا غیاث. به روایت نصرآبادی ’در فن نجوم و وقت ساعت سازی قدرت بسیار داشته چنانچه وقت ساعتی در کاشان ساخته. طبع نظمی هم داشت، جهت قاضی اران که از قرای کاشان است و نهایت کراهت منظر داشته این قطعه را گفته:
طرفه قومند مردم اران
که بدی مضمر است در بهشان
آنقدر فضله می برند از شهر
که محال است بگسلد زهشان
غافلند از وجود قاضی خویش
که عجب فضله ای است در دهشان.
(از تذکرۀ نصرآبادی ص 308)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
خواجه نجمی، در مجالس النفایس ترجمه شاه محمد قزوینی (ص 384) آمده: خواجه نجمی شخصی زنده دل کامل است و شعرهای خوب دارد و این مطلع از اوست:
با بتان ماه پیکر آشنائی مشکل است
آشنائی چون میسر شد جدائی مشکل است
لغت نامه دهخدا
تصویری از فیزیک نجومی
تصویر فیزیک نجومی
اختر گیتیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فیزیکدان نجومی
تصویر فیزیکدان نجومی
اختر گیتیکدان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سال نجومی
تصویر سال نجومی
سال اختری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوره النجومیه
تصویر دوره النجومیه
اختر گشت زبانزد اختر شناسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احکام نجومی
تصویر احکام نجومی
اختر نوشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نجوم
تصویر نجوم
ستارگان، انجم
فرهنگ لغت هوشیار
نجوا در فارسی راز و نیاز، دندش دندنه شرفاک (این واژه در صحاح الفرس برابر با آواز پای مردم آمده و گواه این سروده ابوشکوراست توانگر به نزدیک زن خفته بود زن از خواب شرفاک مردم شنود. در برداشت برهان این واژه که شرفاک نیز خوانده می شود برابر است با: هر صدای آهسته عموما و صدای پای مردم خصوصا)، راز، همراز، ماده خر سرگوشی زیرگوشی، نهفتن آفات ازاطلاع غیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نجومیه
تصویر نجومیه
مونث نجومی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نجوم
تصویر نجوم
((نُ))
جمع نجم، ستارگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نجوم
تصویر نجوم
ظاهر شدن، پدید آمدن، طلوع کردن ستاره، پدید آمدن فتنه، ظهور کردن بدمذهب، قسط قسط ادا کردن مالیات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نجوم
تصویر نجوم
اخترشناسی، اخترماری
فرهنگ واژه فارسی سره
اخترشناسی، ستاره شناسی، تنجیم
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از به طور نجومی
تصویر به طور نجومی
Astronomically
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فیزیک دان نجومی
تصویر فیزیک دان نجومی
Astrophysicist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به طور نجومی
تصویر به طور نجومی
астрономічно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از به طور نجومی
تصویر به طور نجومی
astronomicamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از به طور نجومی
تصویر به طور نجومی
天文学地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از فیزیک دان نجومی
تصویر فیزیک دان نجومی
астрофізик
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از به طور نجومی
تصویر به طور نجومی
astronomicznie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از به طور نجومی
تصویر به طور نجومی
астрономически
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فیزیک دان نجومی
تصویر فیزیک دان نجومی
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فیزیک دان نجومی
تصویر فیزیک دان نجومی
Astrophysiker
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از به طور نجومی
تصویر به طور نجومی
astronomisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فیزیک دان نجومی
تصویر فیزیک دان نجومی
астрофизик
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فیزیک دان نجومی
تصویر فیزیک دان نجومی
astrofísico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از به طور نجومی
تصویر به طور نجومی
astronomicamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی