از ’نهنب’ به معنی نهفت و ’یدن’ پسوند مصدری به معنی نهان کردن. (از حاشیۀ برهان قاطع) (فرهنگ فارسی معین). پوشیدن. پنهان کردن. مخفی نمودن. سرپوش گذاشتن و سد کردن. (ناظم الاطباء). رجوع به نهنبیده شود
از ’نهنب’ به معنی نهفت و ’یدن’ پسوند مصدری به معنی نهان کردن. (از حاشیۀ برهان قاطع) (فرهنگ فارسی معین). پوشیدن. پنهان کردن. مخفی نمودن. سرپوش گذاشتن و سد کردن. (ناظم الاطباء). رجوع به نهنبیده شود
بمعنی لرزیدن و طپیدن و حرکت کردن باشد. (برهان). لرزیدن. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی) (فرهنگ رشیدی). لرزیدن و طپیدن و بی آرام شدن. (ناظم الاطباء) ، بمعنی کمین کردن هم هست. (برهان). کمین کردن و دام نهادن. (ناظم الاطباء) ، پیچیدن و رشتن. (ناظم الاطباء) در تداول، افتادن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، خراب شدن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
بمعنی لرزیدن و طپیدن و حرکت کردن باشد. (برهان). لرزیدن. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی) (فرهنگ رشیدی). لرزیدن و طپیدن و بی آرام شدن. (ناظم الاطباء) ، بمعنی کمین کردن هم هست. (برهان). کمین کردن و دام نهادن. (ناظم الاطباء) ، پیچیدن و رشتن. (ناظم الاطباء) در تداول، افتادن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، خراب شدن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)