جدول جو
جدول جو

معنی نتنبیدنی - جستجوی لغت در جدول جو

نتنبیدنی
(نَ تُمْ دَ)
که تنبیدنی و خراب شدنی نیست. که محکم اساس و استوار است. مقابل تنبیدنی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نهنبیدن
تصویر نهنبیدن
پنهان کردن، نهان کردن، پوشیده و پنهان ساختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنبیدن
تصویر تنبیدن
لرزیدن، تپیدن، فروریختن بنا
فرهنگ فارسی عمید
(سُمْ دَ)
درخور سنبیدن. سوراخ کردنی. که توانش سفتن
لغت نامه دهخدا
(دَ دَ)
از ’نهنب’ به معنی نهفت و ’یدن’ پسوند مصدری به معنی نهان کردن. (از حاشیۀ برهان قاطع) (فرهنگ فارسی معین). پوشیدن. پنهان کردن. مخفی نمودن. سرپوش گذاشتن و سد کردن. (ناظم الاطباء). رجوع به نهنبیده شود
لغت نامه دهخدا
(نَ شِ دَ / نَ دَ)
چیزی که قابل و لایق شنیدن نباشد. (ناظم الاطباء). مقابل شنیدنی
لغت نامه دهخدا
(لَ)
مقابل تابیدن. رجوع به تابیدن شود، طاقت نیاوردن. برنتافتن
لغت نامه دهخدا
(گُ کَ دَ)
بمعنی لرزیدن و طپیدن و حرکت کردن باشد. (برهان). لرزیدن. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی) (فرهنگ رشیدی). لرزیدن و طپیدن و بی آرام شدن. (ناظم الاطباء) ، بمعنی کمین کردن هم هست. (برهان). کمین کردن و دام نهادن. (ناظم الاطباء) ، پیچیدن و رشتن. (ناظم الاطباء)
در تداول، افتادن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، خراب شدن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(نَ دَ)
مقابل نویدنی
لغت نامه دهخدا
(نَ طَ لَ دَ)
مقابل طلبیدنی. رجوع به طلبیدنی شود
لغت نامه دهخدا
(نَ چَ دَ)
که چسبیدنی نیست. که نمی چسبد. مقابل چسبیدنی، نامطبوع. ناملایم
لغت نامه دهخدا
(شِ دَ)
درخور شتابیدن. سزاوار تعجیل
لغت نامه دهخدا
تصویری از نهنبیدن
تصویر نهنبیدن
مخفی کردن پنهان ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نچسبیدنی
تصویر نچسبیدنی
نا ملایم، نامطبوع، که نمی چسبد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نتابیدن
تصویر نتابیدن
طاقت نیاوردن، برنتافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنبیدن
تصویر تنبیدن
لرزیدن، فرو ریختن بنا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنبیدن
تصویر تنبیدن
((تَ دَ))
جنبیدن، فرو ریختن ساختمان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نهنبیدن
تصویر نهنبیدن
((نِ هَ دَ))
پوشیدن، پنهان کردن
فرهنگ فارسی معین