جدول جو
جدول جو

معنی نبلی - جستجوی لغت در جدول جو

نبلی
(نَ لی ی)
منسوب است به نبل که تیر است. (الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
تنبل بودن، بیکارگی و تن پروری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حنبلی
تصویر حنبلی
یکی از چهار مذهب اهل سنت که اساس آن اجتناب از قیاس، تاویل و بدعت است، این مذهب با استیلای طایفۀ وهابی به صورتی تازه در حجاز رواج یافت، هر یک از پیروان این مذهب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منبلی
تصویر منبلی
بی اعتقادی، برای مثال بدرگی و منبلی و حرص و آز / چون کنی پنهان به شید ای مکرساز (مولوی - ۳۶۱)
فرهنگ فارسی عمید
(حَمْ بَ)
منسوب به حنبل. رجوع به حنبل شود، مذهب حنبلی. یکی از چهار مذهب اهل سنت منسوب به امام حنبل، احمد بن محمد بن حنبل. ج، حنابله، کسی که پیروی امام احمد بن محمد بن حنبل را کند. (ناظم الاطباء) :
حنبلی چون دید خشمت چشم او شد همچو سیم
اشعری چون دید رایت روی او شد همچو زر.
سنایی.
رجوع به حنبل شود
لغت نامه دهخدا
(تَمْ بَ)
کاهلی و تن پروری. (ناظم الاطباء). تن آسانی. آسانی. تن پروری. بمعنی کاهلی در فارسی قدیم معمول نبوده فقط درنسخه ای از شاهنامه این بیت دیده می شود:
درنگ آوریدی تو از کاهلی
ز پیری و نادانی و تنبلی.
لیکن در نسخ معتبر صورت مصراع این است:
سبب پیری آمد وگر بددلی.
(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به تنبل شود
لغت نامه دهخدا
به لغت دیلم نبات ثافیسا است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
(چَمْ بَ)
حاجتمندی و گدایی را گویند. (برهان) (آنندراج). گدا را گویند. (جهانگیری). احتیاج و درویشی و گدایی. (ناظم الاطباء). و رجوع به چنبل شود
لغت نامه دهخدا
(قُمْ بُ)
نسبت است به قنبل، و آن نام اجدادی است. (لباب الانساب) (انساب سمعانی). رجوع به قنبل شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
کیفیت و عمل تنبل. تن پروری بیکارگی کاهلی، اهمال مسامحه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منبلی
تصویر منبلی
کاهلی بیکاری. بی اعتقادی انکار: (بدرگی و منبلی و حرص و آز چون کنی پنهان به شید ای مکر ساز،) (مثنوی. نیک. 39: 3)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنبلی
تصویر حنبلی
منسوب بفرقه حنبلیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنبلی
تصویر حنبلی
((حَ بَ یّ))
منسوب به فرقه حنبلیه از فرق مهم اهل سنت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
الكسل
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
Laziness, Idleness, Indolence, Slothfulness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
oisiveté, indolence, paresse
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
怠惰
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
کاہلی , سستی , کاہلی , سستی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
আলস্য , আলস্য , অলসতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
uvivu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
tembellik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
게으름 , 나태함 , 나태함
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
праздность , леность , лень , ленивость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
Müßiggang, Trägheit, Faulheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
आलस्य , आलस्य
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
kemalasan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
ความเกียจคร้าน , ความเกียจคร้าน , ความขี้เกียจ , ความเกียจคร้าน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
luiheid, traagheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
ociosidad, indolencia, pereza
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
ozio, indolenza, pigrizia
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
ociosidade, indolência, preguiça
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
懒惰
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
bezczynność, lenistwo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
лінь , лінь
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
עַצְלוּת , עַצְלוּת , עצלנות , עַצלָנוּת
دیکشنری فارسی به عبری