جدول جو
جدول جو

معنی ناگرویدگی - جستجوی لغت در جدول جو

ناگرویدگی
(گِ رَ دَ / دِ)
حالت و صفت ناگرویده، انکار کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناگرویده
تصویر ناگرویده
آنکه ایمان نیاورده، کافر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناگرویدن
تصویر ناگرویدن
ایمان نیاوردن، پیروی نکردن
فرهنگ فارسی عمید
(دَ رَ دَ)
که قابل درویدن نیست. که ازدر درویدن نباشد
لغت نامه دهخدا
(پَرْ وَ دَ / دِ)
پرورش ندیدن. تربیت نشدن. تربیت ندیدن: از ناپروردگی و بی ممارستی شراستی و زعارتی در طبع داشت. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
(رَ دَ / دِ)
ناآزموده کاری. نابالغی. (آنندراج). ناتمامی. کامل نشدگی. (ناظم الاطباء). صغر. اندک سالی. بی تجربگی. رسیده و کامل و بالغ نبودن، خامی. (آنندراج) (ناظم الاطباء). کالی. نارسی. ناپختگی
لغت نامه دهخدا
(تَ / تِ)
کافر. منکر. (ناظم الاطباء). کسی که ایمان نیارد، یعنی کافر. (آنندراج). ناگرونده، نافرمان. سرکش، آنکه اعتماد نمی کند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(لَ بَ)
پیروی نکردن. از پی نرفتن. (ناظم الاطباء) ، کفر. (ترجمان القرآن). بی دین شدن. نگراییدن. (ناظم الاطباء). کفر. کفران. (دهار) (از منتهی الارب) ، انکارکردن، اعتماد نکردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(گِ رَ دَ / دِ)
عمل گرویدن. ایمان. رجوع به گرویدن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناپروردگی
تصویر ناپروردگی
تربیت ندیدن پرورش نایافتن: (ازناپروردگی وبی ممارستی شراستی و زعارتی در طبع داشت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناگرویده
تصویر ناگرویده
نافرمان، سرکش، ناگرونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرویدگی
تصویر گرویدگی
عمل گرویده ایمان
فرهنگ لغت هوشیار