که سر او را کوفته باشند: چون مار ز سوراخ برون آید و بی شک سرکوفته شد مار که بر رهگذر آمد. مجیر بیلقانی. سرکوفته مارم نتوانم که نپیچم. سعدی. خشم ماری است که سرکوفته می باید داشت حرص موری است که در زیر زمین می باید. صائب. ، نابود. مضمحل: سرکوفته و جگردریده موی از بن گوشها بریده. نظامی. و به تخصیص دهاقین از کثرت عوارض سرکوفته و پایمال شد. (جهانگشای جوینی). عذرش بنه ار بزیر سنگی سرکوفته ای چو مار برگشت. سعدی
که سر او را کوفته باشند: چون مار ز سوراخ برون آید و بی شک سرکوفته شد مار که بر رهگذر آمد. مجیر بیلقانی. سرکوفته مارم نتوانم که نپیچم. سعدی. خشم ماری است که سرکوفته می باید داشت حرص موری است که در زیر زمین می باید. صائب. ، نابود. مضمحل: سرکوفته و جگردریده موی از بن گوشها بریده. نظامی. و به تخصیص دهاقین از کثرت عوارض سرکوفته و پایمال شد. (جهانگشای جوینی). عذرش بنه ار بزیر سنگی سرکوفته ای چو مار برگشت. سعدی
بازنشده. نشکفته. شکفته ناشده. مقابل شکفته. رجوع به شکفته شود: از غنچۀ ناشکفته مستورتری وز نرگس نیم خفته مخمورتری. مسعودسعد. بس غنچۀ ناشکفته بر خاک بریخت. خیام. هنوزم غنچۀ گل ناشکفته ست هنوزم در دریائی نسفته ست. نظامی. چون غنچۀ ناشکفته با او می زد نفسی نهفته با او. نظامی. داری زپی چشم بد ای در خوشاب یک نرگس ناشکفته در زیر نقاب. کمال اسماعیل
بازنشده. نشکفته. شکفته ناشده. مقابل شکفته. رجوع به شکفته شود: از غنچۀ ناشکفته مستورتری وز نرگس نیم خفته مخمورتری. مسعودسعد. بس غنچۀ ناشکفته بر خاک بریخت. خیام. هنوزم غنچۀ گل ناشکفته ست هنوزم در دریائی نسفته ست. نظامی. چون غنچۀ ناشکفته با او می زد نفسی نهفته با او. نظامی. داری زپی چشم بد ای در خوشاب یک نرگس ناشکفته در زیر نقاب. کمال اسماعیل
کاسته نشده. کم نشده. (ناظم الاطباء). مقابل کاسته. رجوع به کاسته شود. - ماه ناکاسته، بدر. ماه تمام. (ناظم الاطباء) : یکی نامه درخواست آراسته فروزان تر از ماه ناکاسته. فردوسی. به شب ماه ناکاسته چون بود؟ چنان بود اگر مه به افزون بود. فردوسی. مجلس خلوت نگر آراسته روشن و خوش چون مه ناکاسته. نظامی
کاسته نشده. کم نشده. (ناظم الاطباء). مقابل کاسته. رجوع به کاسته شود. - ماه ناکاسته، بدر. ماه تمام. (ناظم الاطباء) : یکی نامه درخواست آراسته فروزان تر از ماه ناکاسته. فردوسی. به شب ماه ناکاسته چون بود؟ چنان بود اگر مه به افزون بود. فردوسی. مجلس خلوت نگر آراسته روشن و خوش چون مه ناکاسته. نظامی