معنی ناسوخته ناسوخته (دَ / دِ) سوخته ناشده. مقابل سوخته: هرکسی را نباشد این گفتار عود ناسوخته ندارد بوی. سعدی. ، خام. غیرکامل. رجوع به سوخته شود لغت نامه دهخدا