- ناپدیدار
- ناپدید، ناپیدا، پوشیده و پنهان
معنی ناپدیدار - جستجوی لغت در جدول جو
- ناپدیدار
- ناآشکارا مخفی: اوهست پدیددرهمه کار وان هرسه دراوست ناپدیدار. (نظامی)، نامعلوم نامشخص: همان ره بگنجینه دشوار بود طریق شدن ناپدیداربود. (نظامی)، پوشیده مستور
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بی دوام، زودگذر، ناپایا
فانی، گذران، بیدوام، هلاک شونده
Squirrelly
nervoso
nervioso
nerwowy
нервный
нервовий
zenuwachtig
nervös
nerveux
nervoso
घबराया हुआ
নার্ভাস
wasiwasi
กระวนกระวาย
عصابةٌ
اعصابی
نادیدن عدم رویت مقابل دیدار
اختفاء
خوش منظر و خوش آیند در دیدار، پدیدار، روشن
پوشیدگی، فقدان، غیب
حالت و کیفیت ناپایدارمقابل پایداری
غیر قابل رویت، نامرئی: (پس اگر آتش اندروی گیرد و لطیف بود زود آتش صرف شود و دودی از وی بشود پس مشف شود و نادیداری شود پندارند که بمرد) مقابل دیداری
Impermanence, Transience, Unsoundness
impermanência, transitoriedade, falta de solidez
impermanencia, transitoriedad, falta de solidez