معنی ناپاتا - جستجوی لغت در جدول جو

ناپاتا

لغت نامه دهخدا

نازانتا

(دخترانه)

عشوه گر، طناز

فرهنگ نامهای ایرانی

تاواتا

قدرت، توانایی، برای مثال هرکه او را هست معنی کمترک / بیش بینم لاف تاواتای او (کمال الدین اسماعیل - رشیدی - تاوتا)، تاب وطاقت

فرهنگ فارسی عمید

ناپارسا

ناپرهیزکار، بی تقوی، فاسق

فرهنگ فارسی عمید

ناپیدا

آنچه آشکار نباشد، چیزی که به چشم دیده نشود، ناپدید، پنهان

فرهنگ فارسی عمید

نابایا

غیر ضروری

فرهنگ فارسی عمید

ناپاکی

چرکینی، آلودگی، کنایه از بدکاری، کنایه از همراه با شهوت

فرهنگ فارسی عمید

ناپخته

نپخته، پخته نشده، خام، کنایه از بی تجربه، نا آزموده

فرهنگ فارسی عمید

ناپروا

بی التفات، بی میل، سراسیمه، بی ترس، بی پروا

فرهنگ فارسی عمید

چاپاتی

چپاتی، نوعی نان نازک که خمیر آن را با کف دست پهن کرده و بر روی تابه می اندازند تا بپزد، شاباتی

فرهنگ فارسی عمید

ناهمتا

بی همتا، بی مانند، بی نظیر

فرهنگ فارسی عمید

ناپایا

(دَرْ رَ / رُو)

که نپاید، که پاینده نیست، گذرا، فانی، غیرثابت، که گذران است و دائمی نیست، مقابل پایا به معنی ابدی و ثابت و باقی

لغت نامه دهخدا

ناپخته

آنچه که پخته نشده طبخ نشده، نرسیده کال (میوه)، بی تجربه ناآزموده مقابل پخته

فرهنگ لغت هوشیار

ناپارسا

بی تقوا، فاسق، ناپاک، آلوده دامن

فرهنگ لغت هوشیار

ناشپاتی

نوعی گلابی: (دراین چهارباغها میوه های الوان فراوان از ناشپاتی و بادام و فندق و گیلاس و عناب)، میوه ایست مشابه امرود در زردی (آنند) (بامراجعه به ماخذی که داشتیم هویت این میوه شناخته نشد)

فرهنگ لغت هوشیار