جدول جو
جدول جو

معنی ناهمجور - جستجوی لغت در جدول جو

ناهمجور(هََ)
ناهمسان. نابرابر، ناجور. نامناسب. که همجور و یکنواخت نیست.
- وصلۀ ناهمجور، وصله ای که با جامه از یک جنس و یک رنگ نیست
لغت نامه دهخدا
ناهمجور
ناجورنامناسب. یاوصله ناهمجور. وصله ای که با جامه از یک جنس و یک رنگ نیست، نابرابرناهمسان مقابل جور
فرهنگ لغت هوشیار
ناهمجور
متفاوت، مغایر، ناجور، ناهمتا، ناهمگن، ناهمگون
متضاد: همگون
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناهموار
تصویر ناهموار
زبر و زمخت، درشت، ناصاف، پرنشیب وفراز، بی نظم و ترتیب، گمراه و خودسر، برای مثال زنان باردار ای مرد هشیار / اگر وقت ولادت مار زایند ی از آن بهتر به نزدیک خردمند / که فرزندان ناهموار زایند (سعدی - ۱۵۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نامه ور
تصویر نامه ور
نامه بر، آنکه نامه های مردم را از شهری به شهر دیگر می برد، چاپار، چپر، پیک، برید، غلام پست، مأمور پست، اسکدار، قاصد، نامه رسان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناهنجار
تصویر ناهنجار
بی قاعده، بی راه و نامناسب، کنایه از زشت و ناپسند، کنایه از کج و ناهموار
فرهنگ فارسی عمید
(هََ)
صفت ناهمجور. جور نبودن. همجور نبودن. رجوع به ناهمجور شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناهمجوری
تصویر ناهمجوری
ناجوری عدم تناسب، نابرابری ناهمسانی مقابل جوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناماجور
تصویر ناماجور
بی مزد آنکه بمزد و پاداش خودنرسیده بی مزد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامه ور
تصویر نامه ور
نامه بر: هم بدان پیک نامه وردادش سوی آن نامورفرستادش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناهنجار
تصویر ناهنجار
بی قاعده، درشت، ناملایم، خشن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناهموار
تصویر ناهموار
ناصاف، پر نشیب و فراز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناهموار
تصویر ناهموار
((هَ))
نامساوی، نامناسب، دارای پستی و بلندی، غیر مسطح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناهنجار
تصویر ناهنجار
((هَ))
درشت و ناهموار، نامعقول، ناپسند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناهنجار
تصویر ناهنجار
آنورمال، غیرعادی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناهموار
تصویر ناهموار
Rugged
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناهمگون
تصویر ناهمگون
Disjointed, Dissimilar, Patchy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناهمگون
تصویر ناهمگون
déconnecté, dissemblable, irrégulier
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ناهموار
تصویر ناهموار
accidenté
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ناهمگون
تصویر ناهمگون
уривчастий , несхожий , нерівний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ناهموار
تصویر ناهموار
accidentato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ناهمگون
تصویر ناهمگون
zusammenhangslos, unähnlich, lückenhaft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ناهموار
تصویر ناهموار
unwegsam
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ناهمگون
تصویر ناهمگون
onsamenhangend, ongelijksoortig, onregelmatig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ناهموار
تصویر ناهموار
ruw
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ناهموار
تصویر ناهموار
acidentado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ناهموار
تصویر ناهموار
пересічений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ناهمگون
تصویر ناهمگون
разрозненный , неодинаковый , пятнистый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ناهموار
تصویر ناهموار
пересечённый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ناهمگون
تصویر ناهمگون
niespójny, odmienny, nierówny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ناهموار
تصویر ناهموار
wyboisty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ناهمگون
تصویر ناهمگون
desarticulado, disímil, irregular
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ناهموار
تصویر ناهموار
accidentado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ناهمگون
تصویر ناهمگون
desconexo, dissimilar, irregular
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ناهمگون
تصویر ناهمگون
sconnesso, dissimile, irregolare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی