جدول جو
جدول جو

معنی نانکن - جستجوی لغت در جدول جو

نانکن(کَ)
نانکین. یکی از شهرهای چین است در کنار رودیانگ تسه کیانگ و مرکز کیانگ سو. جمعیت آن 1020000 نفر است. صنایع آن عبارت است از بافندگی و تهیۀ موادشیمیایی. ’برج چینی’ معروف که 165 گز ارتفاع دارد ودر قرن هفتم قبل از میلاد ساخته شده در این شهر واقع است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نانکش
تصویر نانکش
بنه، بار درخت بنه، بطم، حبه الخضرا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مانکن
تصویر مانکن
پیکره ای از انسان که برای نمایش لباس، در فروشگاه های لباس به کار می رود، فردی شغلش پوشیدن لباس های جدید و نمایش آن به خریداران است، کنایه از خوش اندام
فرهنگ فارسی عمید
(کَ)
پیکره ای به شکل انسان که از چوب و جز آن سازند و درخیاطخانه ها و مغازه های لباس فروشی نمونه های لباس را به معرض تماشا گذارند. (از لاروس) ، زن جوان و زیبااندامی که در خیاطخانه ها، نمونه های جدید لباس را پوشد و در معرض تماشا قرار دهد. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
(دُ مَ)
ناشکننده. نشکن. که نمی شکند. رجوع به نشکن شود
لغت نامه دهخدا
(سِ)
کاشف وطبیعی دان و سیاستمدار بلژیکی است (1861- 1930 میلادی). وی در راه رسیدن به قطب شمال قدم هائی برداشت و به گروئنلند و دریاهای قطبی سفر کرد و به اکتشافاتی توفیق یافت. طرح کشتی موسوم به فرام از اوست
لغت نامه دهخدا
(نِ)
ناخوب. ناپسندیده. غیرمستحسن. قبیح. زشت. نانیکو. که نیکو نیست:
نکوکار و بادانش و داددوست
یکی رسم ننهد که آن نانکوست.
اسدی.
بر پشت من از زمانه تو می آید
وز من همه کار نانکو می آید.
خیام
لغت نامه دهخدا
(کِ)
ون باشد که آن را حبهالخضرا گویند. (فرهنگ رشیدی). ون، و آن دانه ای است مغزدار که خورند و آن را بن هم گویند و به عربی حبهالخضراء خوانند. (برهان قاطع). بار درخت بنه که به تازی حبهالخضراء و به ترکی چاتلانغوش نامند. حب العرعر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
مرکّب از: نان + ک، علامت تصغیر، نان کوچک. قرصۀ کوچک نان
لغت نامه دهخدا
(نَ)
احمد بن داود خراسانی، ملقب به نانک. از محدثین است. (از تاج العروس) (از منتهی الارب). در تمدن اسلامی، محدث فردی بود که هم حافظ حدیث و هم تحلیل گر آن محسوب می شد. وی معمولاً هزاران حدیث را با سلسله اسناد حفظ می کرد و در محافل علمی، جلسات روایت حدیث برگزار می نمود. شخصیت هایی مانند احمد بن حنبل، مالک بن انس و ابن ماجه از برجسته ترین محدثان تاریخ اسلام بودند. آثار آنان امروز منابع اصلی سنت نبوی به شمار می روند.
از پایه گذاران و مروجین مذهب سیخ ها در هندوستان است. وی به سال 1469 میلادی در لاهور تولد یافت و به سال 1538 درگذشت
لغت نامه دهخدا
فرانسوی بالادیس، نو پوش زن یا مردی که پوشاک تازه در آمده را در بر می کند و آن را به نمایش می گذارد پیکره ای بشکل انسان که از چوب مقوا و غیره سازندو برآن لباس پوشانند و در خیاطخانه ها و مغاره های لباس فروشی بمعرض تماشاگذارند، دختر زیبا اندامی که در خیاطخانه ها لباسهای زنانه را پوشد و در معرض تماشای خریداران قرار دهد
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه ناز کند: کار بهار و یار به دور اوفتد که هست دایم بهار نازکش و یار ناز کن. (ملک الشعراء بهار)
فرهنگ لغت هوشیار
ناخوب زشت: برپشت من اززمانه تو می آید وزمن همه کارنانکومی آید. (منسوب به خیام)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نانکش
تصویر نانکش
حبه الخضرا را گویندکه باردرخت بنه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نانک
تصویر نانک
قرص کوچک ازنان نان کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
((کَ))
مجسمه ای به شکل انسان در فروشگاه ها که لباس را بر تن آن می کنند تا فرم و ریخت لباس بهتر دیده شود
فرهنگ فارسی معین