جدول جو
جدول جو

معنی نانکاری - جستجوی لغت در جدول جو

نانکاری
رجوع به نانکار شود
لغت نامه دهخدا
نانکاری
منسوب به نانکار
تصویری از نانکاری
تصویر نانکاری
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناگواری
تصویر ناگواری
مطابق میل نبودن، سختی، دشواری، برای مثال با کمال ناگواری ها گوارا کرده است / محنت امروز را اندیشۀ فردای من (صائب - لغت نامه - ناگواری)، بدهضم بودن غذا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صافکاری
تصویر صافکاری
صاف کردن چین و چروک پارچه یا ناهمواری چیزی، هموار و تعمیر کردن قسمت های مختلف بدنۀ اتومبیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نانوایی
تصویر نانوایی
محل پختن و فروختن نان مثلاً دکان نانوایی، صنف نانوا
فرهنگ فارسی عمید
(بِ)
شرارت. فساد. بداندیشی. (ناظم الاطباء). خباثت. بدنیتی. بدنهادی. بدکاری. بدکرداری: من طاهر را شنیده بودم در رعونت و نابکاری. (تاریخ بیهقی ص 394). مردی از ایشان که به ره زدن و نابکاری رود. (فارسنامۀ ابن بلخی ص 141) ، فحشاء. فجور. فساد. زناکاری. فسق. فاسقی: ابلیس بمانند آدمی نزدیک ایوب آمد و گفت زن تو نابکاری کرده است. او را بگرفتند و مویش ببریدند. (قصص ص 138). و سبب زوال ملک دیلم نابکاری آن زن بود. (فارسنامه). قحبۀ پیر از نابکاری چکند که توبه نکند. (گلستان) ، به کار نیامدن. به درد کاری نخوردن. بیکارگی. بطالت: بوسهل گفت... من چه مرد این کارم که جز نابکاری را نشایم. (تاریخ بیهقی ص 145).
جز از بهر علمت نبستند لیکن
تو از نابکاریت مشغول کاری.
ناصرخسرو.
هش دار که عالم سرای کار است
مشغول چه باشی به نابکاری.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
ملاحی، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
نان داشتن، فقیر و محتاج نبودن، داشتن استطاعت و تمکن مادی، ناندار بودن، رجوع به ناندار شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
منفی. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
قطعه زمینی که به زمین دار واگذار میشودو پس از کناره کردن از عمل و شغل خود نیز در تصرف وی خواهد بود، (ناظم الاطباء)، زمینی است که به زمینداران و چودهریان و تعلقه داران برای وجه معیشت از پیشگاه پادشاه مرحمت می شود و نانکاری منسوب به آن است و این محاورۀ اهل هند است، (از آنندراج)، مالیاتی که برای مخارج خانه حاکم از رعیت گرفته می شود، هر چیز موروثی، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناآشکاری
تصویر ناآشکاری
ناپیدایی اختفاء، عدم صراحت ابهام مقابل آشکاری
فرهنگ لغت هوشیار
بزه کاری بزه گری مجرمیت خطا کاری: خواهم که درین گناهکاری سیماب شوم ز شرمساری. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناخواری
تصویر ناخواری
درشتی خشونت، اشکال صعوبت، آشفتگی (زلف)
فرهنگ لغت هوشیار
نابکار: هرگز نگشت نیک و مهذب نشد فرزند نابکاره باحسنت وزه. (ناصرخسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
ناگواربودن، تحمل ناپذیری: باتمام ناگواریها گوارا کرده است محنت امروز را اندیشه فردای من. (صائب لغ)، امتلا معده تخمه، بدهضمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نانوایی
تصویر نانوایی
شغل وعمل نانواخبازی، محل پخت وفروش نان خبازی
فرهنگ لغت هوشیار
ناپاک غیرمطهر نجس: توتایک بارگی جان درنبازی جنب دانم تراونانمازی. (اسرارنامه عطار. چا. دکترگوهرین 59)
فرهنگ لغت هوشیار
کفران نعمت حق ناشناسی، خست لئامت امساک: درخشکدستی و نان کوری و عیال آزاری جفت دومش همان خود او بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نان داری
تصویر نان داری
نان داشتن، فراهم بودن اسباب معاش
فرهنگ لغت هوشیار
عمل بریدن نان وقطعه قطعه کردن آن. یاکارد نان بری. کاردی که بوسیله آن نان رابقطعات تقسیم کنند، قطع جیره ومواجب کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نانبایی
تصویر نانبایی
شغل نانوانان پزی، نان فروشی، دکان نان پزی ونان فروشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جامکاری
تصویر جامکاری
آئینه کاری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کامکاری
تصویر کامکاری
کامروا یی کامرا نی، توفیق موفقیت: (همه مهتران را بدان جا نگاشت نگر تا چنین کامکاری که داشت ک) (دقیقی. گشتاسب نامه برگزیده شعر م. معین)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صافکاری
تصویر صافکاری
پخکاری گلگیرسازی شغل و عمل صافکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سازکاری
تصویر سازکاری
همسازی هماهنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیانکاری
تصویر زیانکاری
خسران بردن زیانگری
فرهنگ لغت هوشیار
عمل پایکار. شاگردی خانه شاگردی، رعیتی نوکری مقابل امیری پادشاهی سلطنت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انکاری
تصویر انکاری
نیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناوکاری
تصویر ناوکاری
ملاحی ملوانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نابکاری
تصویر نابکاری
بد کاری شرارت: (من طاهر را شنیده بودم در رعونت و بد کاری، ) فسق فجور: (و سبب زوال ملک دیلم نابکاری آن زن بود)، بدی زشتی، وحشتناکی موحشی، بیفایدگی ناسودمندی، بیکاری عاطلی بطالت: (بوسهل گفت: من چه مرد این کارم که جز نابکاری را نشایم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناوداری
تصویر ناوداری
عمل وشغل ناودارناخدایی کشتیبانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نکوکاری
تصویر نکوکاری
احسان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناگواری
تصویر ناگواری
خطر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناهنجاری
تصویر ناهنجاری
عارضه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زیانکاری
تصویر زیانکاری
خسارت
فرهنگ واژه فارسی سره