جدول جو
جدول جو

معنی نانوائی - جستجوی لغت در جدول جو

نانوائی
(نانْ)
نانوایی. رجوع به نانوایی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناگواری
تصویر ناگواری
مطابق میل نبودن، سختی، دشواری، برای مثال با کمال ناگواری ها گوارا کرده است / محنت امروز را اندیشۀ فردای من (صائب - لغت نامه - ناگواری)، بدهضم بودن غذا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناروایی
تصویر ناروایی
روا نبودن، ناشایست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نانوایی
تصویر نانوایی
محل پختن و فروختن نان مثلاً دکان نانوایی، صنف نانوا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناتوانی
تصویر ناتوانی
بی زوری، ضعف، رنجوری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناشنوایی
تصویر ناشنوایی
کری، ناکارایی اندام شنوایی
فرهنگ فارسی عمید
(بِ نَ)
صفت نابنوا. رجوع به نابنوا شود
لغت نامه دهخدا
(رَ)
روا نبودن. جایز نبودن. حرمت. عدم جواز. غیرمجاز بودن، ظلم. ستم. بیداد، کساد. (محمود بن عمر) (تاج المصادر بیهقی). بی رونقی. نارواجی. زیف. تزیف. کاسد شدن. مقابل رائج بودن: و طاهر دبیر چون مترددی بود از ناروائی کار و خجلت سوی او راه یافته و چنان شد که بدیوان کم آمدی. (تاریخ بیهقی ص 141). همیشه بازار علم و ادب و فضل و هنر در ساحت دولت او رونق پذیر و روا گرداناد و از کساد و ناروائی محفوظ و مصون داراد. (تاریخ قم ص 10) ، روا نشدن. برآورده نشدن
لغت نامه دهخدا
(شَ / شُ)
عدم امکان. عدم وجود. (ناظم الاطباء). رجوع به ناشو و ناشوا شود
لغت نامه دهخدا
(شِ نَ)
کری. (ناظم الاطباء). کر بودن. شنوا نبودن، بی میلی به شنیدن. (ناظم الاطباء). مایل بشنیدن نبودن. نپذیرفتن. قبول نکردن. اطاعت نکردن
لغت نامه دهخدا
نانوائی، خبازی، نان پختن، نان فروشی، (ناظم الاطباء)،
دکان نانبائی، دکان نان ساختن و فروختن، جای نان فروشی
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناتوانی
تصویر ناتوانی
بی قوتی بی زوری ضعف، رنجوری بیماری، ضعف و بی حالی
فرهنگ لغت هوشیار
ناگواربودن، تحمل ناپذیری: باتمام ناگواریها گوارا کرده است محنت امروز را اندیشه فردای من. (صائب لغ)، امتلا معده تخمه، بدهضمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نانبایی
تصویر نانبایی
شغل نانوانان پزی، نان فروشی، دکان نان پزی ونان فروشی
فرهنگ لغت هوشیار
ناپاک غیرمطهر نجس: توتایک بارگی جان درنبازی جنب دانم تراونانمازی. (اسرارنامه عطار. چا. دکترگوهرین 59)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نانکاری
تصویر نانکاری
منسوب به نانکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نابنوایی
تصویر نابنوایی
تباهی فساد، بی نوایی تهی دستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناموازی
تصویر ناموازی
ناهمگال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نارسائی
تصویر نارسائی
بی عقلی، عدم کفایت و بلوغ عقلی
فرهنگ لغت هوشیار
روا نبودن جایز نبودن، ناشایستگی عدم لیاقت، حرمت حرام بودن، بی رونقی کساد، روانشدن برنیامدن (حاجت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نارواجی
تصویر نارواجی
کساد بی رونقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناروانی
تصویر ناروانی
کساد، بی رواجی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناخواری
تصویر ناخواری
درشتی خشونت، اشکال صعوبت، آشفتگی (زلف)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماندائی
تصویر ماندائی
پیرو فرقه ماندایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاهوائی
تصویر لاهوائی
لا هوایی در فارسی نا هوازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نانوایی
تصویر نانوایی
شغل وعمل نانواخبازی، محل پخت وفروش نان خبازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناتوانی
تصویر ناتوانی
عجز، ضعف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناگواری
تصویر ناگواری
خطر
فرهنگ واژه فارسی سره
خبازی، نان فروشی، نانواخانه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از ناتوانی
تصویر ناتوانی
Debilitation, Disability, Disablement, Inability, Infirmity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناتوانی
تصویر ناتوانی
invalidez, debilidade, deficiência, incapacidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ناتوانی
تصویر ناتوانی
invalidez, debilitación, discapacidad, incapacidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ناتوانی
تصویر ناتوانی
niedołęstwo, osłabienie, niepełnosprawność, niezdolność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ناتوانی
تصویر ناتوانی
слабость , ослабление , инвалидность , неспособность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ناتوانی
تصویر ناتوانی
недужість , ослаблення , інвалідність , нездатність
دیکشنری فارسی به اوکراینی