- نامه
- مکتوب، کتابت، قرطاس، رقعه، خط
معنی نامه - جستجوی لغت در جدول جو
- نامه ((مِ یا مَ))
- نوشته، مکتوب، کتاب، صحیفه
- نامه
- مطلبی که خطاب بر فردی معین نوشته می شود و معمولاً به وسیلۀ پست و در پاکت به دست گیرنده می رسد، کاغذی که بر روی آن مطالبی نوشته شده، (پیشوند) جزء پسین برخی کلمات به معنی نوشته ای در موضوع معین مثلاً پایان نامه، سال نامه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کوتاه بالا زن، مورچه
خوابانیدن، نزار کردن، کشتن انام مردم مردمان
منامه در فارسی پایجامه جامه خواب، خوابگاه، گور جای خواب، جامه خواب، قبر گور
معروف
مرکز
لباس
مرحله، منزل
فرانسوی کنف سیام فریز سیامی پنجه مرغ از گیاهان
آواز سخت، نیاز، سخت شتابزده
عهد و پیمان و سوگند
پارچه بافته نادوخته، پوشاک، بافته، قماش
شعر، غزل، سرود
ابریشم خام، ابریشم نتابیده، چربی روی شیر، نی یا قلم برای نوشتن
قوه ای است در دماغ که از راه بینی بو را ادراک میکند، بینی، شم ادراک بویها روسری زنان، چارقد
شعر، برای مثال چون آن چامه بشنید بهرام گور / بخورد آن گران سنگ جام بلور (فردوسی - ۶/۴۸۲) ، غزل، سرود، نغمه، برای مثال بتان چامه و چنگ برساختند / ز بیگانه ایوان بپرداختند (فردوسی - ۶/۵۲۱)
ناف مانند مانند ناف، در علم زیست شناسی کیسۀ کوچکی که زیر شکم آهوی مشک قرار دارد و مشک از آن خارج می شود، کنایه از ماده ای که در ناف آهوی مشک جمع می شود، مشک
نیم، نصف چیزی، نصف آجر یا خشت
زبانۀ ترازو یا قپان، سنگ قپان
قوه ای که موجب رشد و نمو می شود