جدول جو
جدول جو

معنی نامعدود - جستجوی لغت در جدول جو

نامعدود
(مَ)
بی حساب. بی شمار. ناشمار. بیکران. بی قیاس. بی اندازه. بسیار، ناشمرده. (ناظم الاطباء). شمرده ناشده:
من چه گویم که گر اوصاف جمیلت شمرند
خلق آفاق، بماند طرفی نامعدود.
سعدی
لغت نامه دهخدا
نامعدود
ناشمرده بی شمار ناشمرده: من چگویم که گر اوصاف جمیلت شمرند خلق آفاق بماندطرفی نامعدود. (سعدی)، بی حساب بی شمارمقابل معدود
فرهنگ لغت هوشیار
نامعدود
بی حساب، بی شمار، بی شمر، بی قیاس، ناشمرده
متضاد: معدود
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
بی حد، بی پایان
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
بی سابقه. غیرمنتظر. که مسبوق به سابقه ای نیست:
سفله گو روی مگردان که اگر قارون است
کس از او چشم ندارد کرم نامعهود.
سعدی.
، نامألوف. نامأنوس: و بازرگان از مطالعۀ ضیعت و معاملۀ تجارت بازگشت و در شهر به طرفی نامعهود فرودآمد. (سندبادنامه ص 157). و بدین موضع نامعهود و طریق نامألوف آمدن بر سبیل تفرد و تجرد موجب چیست. (سندبادنامه ص 222)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
بی حد. بی پایان. (از آنندراج). بی حد. بی نهایت. بی انجام. بی پایان. ناجزانجام. (از ناظم الاطباء). بی کران:
عرصۀ مملکت غور چه نامحدود است
که در آن عرصه چنان لشکر نامعدود است.
انوری.
، نامحصور. تحدیدناشده. که حد و حصار آن معلوم و مشخص نشده است. که بی حد و حصار است، بیشمار. (آنندراج) (ناظم الاطباء). نامعین. (ناظم الاطباء). بی اندازه. بی حصر و شمار. غیرقابل حصر و شمار: لشکراسلام با غنایم نامحدود... به غزنه آمدند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 353)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
ردناشده. مردودنشده. مقبول. پذیرفته
لغت نامه دهخدا
بی پیشینه نا آشنا ناشناخته، آنچه که مسبوق بسابقه ای نیست، نامانوس. نامالوف مقابل معهود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
بی حد ونهایت، بی پایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
((مَ))
بی اندازه، بی شمار، بی پایان، بی حد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
بی کران
فرهنگ واژه فارسی سره
بی سابقه، شاذ، نامانوس، نامالوف
متضاد: مالوف، معهود
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بی پایان، بی حد، بی شمار، بی مرز، بی نهایت، نامتناهی، نامشخص
متضاد: متناهی، محدود
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
غير محدودٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
Indefinite, Unbounded
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
indéfini, illimité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
неопределённый , безграничный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
לא מוגדר , בלתי מוגבל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
indefinido, ilimitado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
indefinido, ilimitado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
غیر معین , لامحدود
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
ไม่แน่นอน , ไร้ขีดจำกัด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
tidak pasti, tak terbatas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
不确定的 , 无边的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
不確定な , 無限の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
невизначений , безмежний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
isiyojulikana, isiyozuilika
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
불확실한 , 무한한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
belirsiz, sınırsız
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
অনির্ধারিত , অসীম
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
अनिश्चित , अनमीत
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
nieokreślony, nieograniczony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
unbestimmt, unbegrenzt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
onbepaald, onbeperkt
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
indefinito, illimitato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی