بی سابقه. غیرمنتظر. که مسبوق به سابقه ای نیست: سفله گو روی مگردان که اگر قارون است کس از او چشم ندارد کرم نامعهود. سعدی. ، نامألوف. نامأنوس: و بازرگان از مطالعۀ ضیعت و معاملۀ تجارت بازگشت و در شهر به طرفی نامعهود فرودآمد. (سندبادنامه ص 157). و بدین موضع نامعهود و طریق نامألوف آمدن بر سبیل تفرد و تجرد موجب چیست. (سندبادنامه ص 222)