معنی نامعدود نامعدود (مَ) بی حساب. بی شمار. ناشمار. بیکران. بی قیاس. بی اندازه. بسیار، ناشمرده. (ناظم الاطباء). شمرده ناشده: من چه گویم که گر اوصاف جمیلت شمرند خلق آفاق، بماند طرفی نامعدود. سعدی لغت نامه دهخدا