جدول جو
جدول جو

معنی نامشهود - جستجوی لغت در جدول جو

نامشهود
(مَ)
نامرئی. لایری. ناپیدا. نامحسوس. ناپدید. ناپدیدار. نادیدنی. مقابل مشهود. رجوع به مشهود شود
لغت نامه دهخدا
نامشهود
پنهان، ناپیدا، نامرئی، نهان، نهفته
متضاد: بارز، مشهود، هویدا
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نامفهوم
تصویر نامفهوم
آنچه فهمیده نشود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
بی حد، بی پایان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناخشنود
تصویر ناخشنود
ناراضی، برای مثال آنکه بسیار یافت ناخشنود / وان که اندک ربود ناخرسند (مسعودسعد - ۴۸۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نامحمود
تصویر نامحمود
ناپسندیده، زشت و ناپسند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نامشروع
تصویر نامشروع
آنچه خلاف شرع باشد، ناروا، حرام
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
گمنام. ناشناخته. غیرشناسا. که سرشناس و معروف و مشهور نیست. مقابل مشهور. رجوع به مشهور شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
بی سابقه. غیرمنتظر. که مسبوق به سابقه ای نیست:
سفله گو روی مگردان که اگر قارون است
کس از او چشم ندارد کرم نامعهود.
سعدی.
، نامألوف. نامأنوس: و بازرگان از مطالعۀ ضیعت و معاملۀ تجارت بازگشت و در شهر به طرفی نامعهود فرودآمد. (سندبادنامه ص 157). و بدین موضع نامعهود و طریق نامألوف آمدن بر سبیل تفرد و تجرد موجب چیست. (سندبادنامه ص 222)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نامشروط
تصویر نامشروط
بی سامه شرط ناشده بلاشرط مقابل مشروط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
بی حد ونهایت، بی پایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامحمود
تصویر نامحمود
بد شگون، زشت ناپسند ناپسندیده زشت ناپسند: (وازاتفاق نامحمود مسعود را درهندقضیه ای صادرشده بودکه اورامجال توقف درخراسان نبود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامسعود
تصویر نامسعود
تیره بخت، بد شگون نامبارک نحس شوم، بدبخت مقابل مسعود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامشروح
تصویر نامشروح
ناشکافته کوتاه تشریح نشده، موجزمختصر شرح ناشده مقابل مشروح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامرصود
تصویر نامرصود
آنچه که رصد نشده مقابل مرصود
فرهنگ لغت هوشیار
اداتستان ناروا نادات پاد کیش آنچه که خلاف شرع است حرامغیرقانونی مقابل مشروع: (وبسیارباشدکه بسبب قوت خویش و نفقه عیال مضطرشودبطلب روزی ازوجه نامشروع {یارابطه نامشروع. بطریق غیرشرعی رابطه جنسی یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناخشنود
تصویر ناخشنود
ناراضی ناراضی و بی قناعت
فرهنگ لغت هوشیار
ناشمرده بی شمار ناشمرده: من چگویم که گر اوصاف جمیلت شمرند خلق آفاق بماندطرفی نامعدود. (سعدی)، بی حساب بی شمارمقابل معدود
فرهنگ لغت هوشیار
بی پیشینه نا آشنا ناشناخته، آنچه که مسبوق بسابقه ای نیست، نامانوس. نامالوف مقابل معهود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامفهوم
تصویر نامفهوم
پیچیده، مبهم، غیر قابل فهم
فرهنگ لغت هوشیار
نباشنده معدوم: زمانی کزفلک زاید زمان نابوده چون باشد زمان بی جود او موجود و ناموجودبی مبدا. (ناصرخسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامشروع
تصویر نامشروع
((مَ))
غیرقانونی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
((مَ))
بی اندازه، بی شمار، بی پایان، بی حد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
بی کران
فرهنگ واژه فارسی سره
بی سابقه، شاذ، نامانوس، نامالوف
متضاد: مالوف، معهود
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
Indefinite, Unbounded
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نامفهوم
تصویر نامفهوم
Incoherent, Indecipherable
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناخشنود
تصویر ناخشنود
Discontented, Unsatisfied
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نامفهوم
تصویر نامفهوم
incoerente, indecifrável
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
indefinido, ilimitado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ناخشنود
تصویر ناخشنود
descontentado, insatisfeito
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ناخشنود
تصویر ناخشنود
descontento, insatisfecho
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نامفهوم
تصویر نامفهوم
incoherente, indescifrable
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
indefinido, ilimitado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ناخشنود
تصویر ناخشنود
niezadowolony
دیکشنری فارسی به لهستانی