معنی نامشروع - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با نامشروع
نامشروع
- نامشروع
- اداتستان ناروا نادات پاد کیش آنچه که خلاف شرع است حرامغیرقانونی مقابل مشروع: (وبسیارباشدکه بسبب قوت خویش و نفقه عیال مضطرشودبطلب روزی ازوجه نامشروع {یارابطه نامشروع. بطریق غیرشرعی رابطه جنسی یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
نامشروع
- نامشروع
- خلاف شرع. ناروا. ممنوع. شهاد. (ناظم الاطباء). حرام. غیرقانونی: خواجه فرمود آن کار حرام و نامشروع است. (انیس الطالبین ص 91)
لغت نامه دهخدا
نامشروح
- نامشروح
- ناشکافته کوتاه تشریح نشده، موجزمختصر شرح ناشده مقابل مشروح
فرهنگ لغت هوشیار
نامزروع
- نامزروع
- اناپاتان اناپیتان ناکشته ناکشت کاشته نشده ناکاشته. یازمین نامزروع. زمین بایر (بائر) : (همچنین زمینهای بائرو نامزروع نپیماید)
فرهنگ لغت هوشیار
نامشروط
- نامشروط
- بدون قید و شرط. بلاشرط. که مقید به شرطی نیست. مقابل مشروط. رجوع به مشروط شود
لغت نامه دهخدا
نامشروح
- نامشروح
- تشریح ناشده. مقابل مشروح، موجز. مختصر. بدون شرح و تفصیل
لغت نامه دهخدا