غیر معتاد، نا آشنا ناشناس نا آشنا خوناگرفته ناآشناناشناخته: (بدین وضع نامعهود و طریق نامالوف آمدن برسبیل تفرد وتجرد موجب نیست ک {یاکلمات (لغات) نامانوس. کلمات (لغات) دور از ذهن
غیر معتاد، نا آشنا ناشناس نا آشنا خوناگرفته ناآشناناشناخته: (بدین وضع نامعهود و طریق نامالوف آمدن برسبیل تفرد وتجرد موجب نیست ک {یاکلمات (لغات) نامانوس. کلمات (لغات) دور از ذهن
ناآشنا. ناآموخته. غیرمأنوس. غیرمعتاد: بدین وضع نامعهود و طریق نامألوف آمدن برسبیل تفرد و تجرد موجب چیست ؟ (سندبادنامه ص 222). - کلمات نامأنوس،دور از ذهن و غیرمعتاد
ناآشنا. ناآموخته. غیرمأنوس. غیرمعتاد: بدین وضع نامعهود و طریق نامألوف آمدن برسبیل تفرد و تجرد موجب چیست ؟ (سندبادنامه ص 222). - کلمات نامأنوس،دور از ذهن و غیرمعتاد