اندازه پذیرفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). روان شدن بر قیاس و مانند آن شدن. (تاج المصادر بیهقی). قیاس پذیرفتن چیزی. (یادداشت مؤلف) ، رد کردن و دفع نمودن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). دور گردانیدن، مانده ساختن. (منتهی الارب) (آنندراج). خسته کردن. (از اقرب الموارد) ، مانده و خسته شدن. (از ناظم الاطباء)
اندازه پذیرفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). روان شدن بر قیاس و مانند آن شدن. (تاج المصادر بیهقی). قیاس پذیرفتن چیزی. (یادداشت مؤلف) ، رد کردن و دفع نمودن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). دور گردانیدن، مانده ساختن. (منتهی الارب) (آنندراج). خسته کردن. (از اقرب الموارد) ، مانده و خسته شدن. (از ناظم الاطباء)
یونانی تازی گشته گزنه سپید از گیاهان، سرو نکره یی حرف ابیض که گزنه سفید است، یکی از گونه های سرو است و شاید منظور سرو نقره یی باشد که دارای برگهای متمایل به سفید است
یونانی تازی گشته گزنه سپید از گیاهان، سرو نکره یی حرف ابیض که گزنه سفید است، یکی از گونه های سرو است و شاید منظور سرو نقره یی باشد که دارای برگهای متمایل به سفید است
ناشناخته مجهول، غریب بیگانه، بی اطلاع بی خبرناآگاه، ناشناخت متنکروار: (چون ضحاک تازی برخاست (جمشید) بگریخت و ده سال تمام در عالم تنها ناشناس بگردید {یا به ناشناس
ناشناخته مجهول، غریب بیگانه، بی اطلاع بی خبرناآگاه، ناشناخت متنکروار: (چون ضحاک تازی برخاست (جمشید) بگریخت و ده سال تمام در عالم تنها ناشناس بگردید {یا به ناشناس
مقایسه نمیشود توضیح در بعضی موارد اشاره است به لاتقاس الملائکه بالحدادین و این مثل از آنجاست که آیه علیها تسعه عشر سوره المدثرآیه 30) (یعنی دربانان دوزخ نوزده تن اند) نازل شد یکی از کفار عرب بیاران خود گفت که این نقلی نیست. من کار هیجده تن از ایشان کفایت کنم شما هر کار یک تن را بسازید. ابوبرک چون این بشنید گفت: لایقاس الملائکه بالحدادین یعنی نتوان نمود حدادا بمعنی دربان است و از آنگاه این جمله مثل گردیده است
مقایسه نمیشود توضیح در بعضی موارد اشاره است به لاتقاس الملائکه بالحدادین و این مثل از آنجاست که آیه علیها تسعه عشر سوره المدثرآیه 30) (یعنی دربانان دوزخ نوزده تن اند) نازل شد یکی از کفار عرب بیاران خود گفت که این نقلی نیست. من کار هیجده تن از ایشان کفایت کنم شما هر کار یک تن را بسازید. ابوبرک چون این بشنید گفت: لایقاس الملائکه بالحدادین یعنی نتوان نمود حدادا بمعنی دربان است و از آنگاه این جمله مثل گردیده است