- ناقه
- شتر ماده، شتر، پستانداری نشخوار کننده و حلال گوشت با گردن دراز و پای بلند و یک یا دو کوهان بر پشت، بعیر، هیون، ابل، اشتر، خالۀ گردن دراز، جمل
ستور، جمع نوق و انواق
در علم نجوم صورت فلکی مشترکی در ذات الکرسی، حامل راس المغول و امراه المسلسله
بیماری که تازه بهبود یافته و هنوز ضعف دارد
معنی ناقه - جستجوی لغت در جدول جو
- ناقه
- شترماده
- ناقه ((قِ))
- شتر ماده
ناقه بر بلندی راندن: کنایه از کاری را آشکار کردن، کاری را آشکارانه انجام دادن
- ناقه ((قِ))
- آن که از بیماری بیرون آمده و هنوز کاملاً تندرست نشده، از بیماری برخاسته، بیمارخیز، جمع ناقهین
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
در تازی نیامده به شدگی بیمار خیزی به شدگی از بیماری بیمارخیزی نقاهت
گلو بند، ایستار
ریزه کاری، حسن، خوبی
نومیدی
مرکز
ناینده
عضو استوانه شکل گیاه و درخت که بخلاف ریشه در هوا بسمت بالا نمو میکند و حامل شاخه ها و برگها و گلها میباشد
رستخیز، قیامت
مونث شاق دشوار مونث شاق: اعمال شاقه تکالیف شاقه
ناف مانند مانند ناف، در علم زیست شناسی کیسۀ کوچکی که زیر شکم آهوی مشک قرار دارد و مشک از آن خارج می شود، کنایه از ماده ای که در ناف آهوی مشک جمع می شود، مشک
مؤنث واژۀ شاق، دشوار، سخت
زبانۀ ترازو یا قپان، سنگ قپان
نقل کننده، روایت کننده، جابه جا کننده
آنچه صرف و خرج معیشت عیال و اولاد کنند، هزینۀ زندگی عیال و اولاد، آنچه انفاق کنند
ویژگی زهر کشنده که در همۀ بدن نفوذ کند
شصت و نهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۲ آیه
ناقل، مردمی که از جایی به جایی نقل مکان کنند
ناگاه، بی وقت، بی موقع، بی خبر، ناگهان، بی جا
ش کننده، از بین برنده، کنایه از شکنندۀ عهد وپیمان
کسی که چیزی را مورد نقد و بررسی قرار می دهد، خصوصاً سخن، کسی که پول خوب را از بد جدا کند، سره کننده، زرسنج
صدایی که از درد یا از سوز دل برآید، آواز سوزناک، شکایت
آنچه کامل نیست مثلاً اطلاعات ناقص، معیوب مثلاً عضو ناقص، چیزی یا کسی که به حد کمال نرسیده
پارسی تازی گشته تاکه تاغه تاهه تای، تاغک تاکچه، رشته از ریسمان، دسته از مو یا گل یا سبزی، شاخه شاه اسپرم، پارچه نبریده
پارسی تازی گشته غاز سیا غاز غاغه: بنگرید به غاغه پودینه پودنه، زراوند
لنگن، بیابان کوچک، شانه کوچک نیازمندی، فقر تنگدستی
نادرست نویسی لاغه لنگه لنگه بار تنگ لنگه عدل: یک لاغه انگور یک لاغه برنج
سنگ قپان
نام آور، گرامی، هوشیار زیرک
نایژه