جدول جو
جدول جو

معنی نافرهختگی - جستجوی لغت در جدول جو

نافرهختگی
بی ادبی، بدخویی
تصویری از نافرهختگی
تصویر نافرهختگی
فرهنگ فارسی عمید
نافرهختگی
(فَ هَِ تَ / تِ)
حالت و چگونگی نافرهخته. ادب ناگرفتگی. گستاخی. نافرهخته بودن. رجوع به نافرهخته شود
لغت نامه دهخدا
نافرهختگی
نا فرهخته بودن
تصویری از نافرهختگی
تصویر نافرهختگی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از افروختگی
تصویر افروختگی
حالت افروخته بودن، درگرفتگی آتش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نافرهخته
تصویر نافرهخته
بی ادب، بدخو، برای مثال زشت و نافرهخته و نابخردی / آدمی رویی و در باطن ددی (طیان - شاعران بی دیوان - ۳۲۰)، وحشی، بی تربیت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرهختگی
تصویر فرهختگی
فرهیختگی، فرهیخته بودن، حالت فرهیخته
فرهنگ فارسی عمید
(مَ دَ / دِ)
ادب ناگرفته. غیرمتأدب. ادب نادیده. تعلیم نیافته. ریاضت ندیده. ناآموخته: ربض، شتر نافرهخته. (السامی فی الاسامی) ، مردم بی ادب و زشت روی باشد. (برهان). بی ادب. (آنندراج) (انجمن آرا). زشت. بدخو. گستاخ. (از ناظم الاطباء). زشتخو. بی تربیت. بدمنش:
زشت و نافرهخته و نابخردی
آدمی رویی و در باطن ددی.
طیان (از آنندراج).
، صاحب برهان قاطع به معنی بی ادبی و زشت رویی نیز آورده است اما بر اساسی نیست و معنی مذکور با نافرهختگی متناسب است. (حاشیه برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ / تِ)
اشتعال. (زمخشری). احتراق. اشتعال. درگرفتگی آتش. (ناظم الاطباء). روشنی. (یادداشت دهخدا) :
گرچه همه کوکبی بتاب است
افروختگی در آفتاب است.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ / تِ)
حاصل مصدر افراختن. رجوع به افراختن شود
لغت نامه دهخدا
(فَ هَِ تَ)
پروردگی. پرورش یافته بودن: هیچ کس را این فروتنی و فرهختگی و سلامت نفس و سماجت طبع نیست که شتر راست. (مرزبان نامه). رجوع به فرهختن و فرهخته شود
لغت نامه دهخدا
(فَ تَ)
که ازدر افراختن نیست. نیفراختنی. مقابل افراختنی. رجوع به افراختنی شود
لغت نامه دهخدا
(فُ تَ)
که ازدر فروش نیست. که نشایدش فروخت. که نتوانش فروخت. مقابل فروختنی، که ازدر افروختن نیست. ناافروختنی. مقابل افروختنی. رجوع به افروختنی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از افروختگی
تصویر افروختگی
مشتعل بودن اشتعال احتراق
فرهنگ لغت هوشیار
ادب ناگرفته تعلیم نیافته، بی ادب گستاخ: زشت و نافرهخته و نابخردی آدمی رویی و در باطن ددی. (طیان ظنند. لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نافر هیختگی
تصویر نافر هیختگی
نا فرهخته بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرهختگی
تصویر فرهختگی
فرهیختگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نافرهخته
تصویر نافرهخته
((فَ هِ تِ))
بی ادب، بی تربیت، بدخو
فرهنگ فارسی معین
بربریت، بی ادبی، بی قرهنگی، توحش، گستاخی
متضاد: فرهیختگی
فرهنگ واژه مترادف متضاد