جدول جو
جدول جو

معنی ناغول - جستجوی لغت در جدول جو

ناغول
نردبان، پلکان، سقف و پوشش بالای پلکان
تصویری از ناغول
تصویر ناغول
فرهنگ فارسی عمید
ناغول
زینه پایه سقف دارنردبان مسقف، پوششی که دربام خانه روی نردبان سازند تا برف و باران برآن نبارد
فرهنگ لغت هوشیار
ناغول
نردبان، سقف و پوشش بالای پلکان
تصویری از ناغول
تصویر ناغول
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از داغول
تصویر داغول
مکار، حیله گر
فرهنگ لغت هوشیار
گلوله ای است فلزی که باریسمان از گونیا بیاویزند تا بدان راستی و کجی دیوار یا پایه بنا را معلوم کنند توسط بنایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناغوش
تصویر ناغوش
غوطه وری در آب، سر فرو بردن در آب، غوطه
ناغوش خوردن: سر در آب فرو بردن، غوطه خوردن، برای مثال گرد گرداب مگرد ای که ندانی تو شنا / که شوی غرقه چو ناگاهی ناغوش خوری (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۹۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاغول
تصویر شاغول
شاغول، گلولۀ فلزی آویخته به نخ که در بنّایی برای امتحان کردن کجی یا راستی پایه و دیوار به کار می برند، شاقول، شاهول
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناغوش
تصویر ناغوش
سرباب فروبردن آدمی ومرغان غوطه خوری. توضیح هدایت نویسد: (دربرهان بمعنی غوطه خوردن درآب آمده و لیکن خطا کرده پاغوش است ببای پارسی. {اماباید دانست که این کلمه بصورت} ناغوش {درلغت فرس اسدی و صحاح الفراس با شاهدی از لبیبی آمده بنابراین قول هدایت براساسی نمی نماید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داغول
تصویر داغول
مکار، حیله گر، دغول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زاغول
تصویر زاغول
زاغ چشم
فرهنگ فارسی معین
ابزاری در بنایی برای تراز کردن دیوار و آن قطعه فلزی مخروطی شکل است که به انتهای ریسمان بنایی بسته می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناغوش
تصویر ناغوش
غوطه، سر فرو بردن در آب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از داغول
تصویر داغول
مکار، حیله گر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اغول
تصویر اغول
ترکی کودک، دلدار
فرهنگ لغت هوشیار
عمیق گود ژرف: از عدمها سوی هستی هر زمان هست یا رب کاروان در کاروان. خاصه هر دم (شب) جمله افکار و عقول نیست گردد غرق در بحر نغول، راه دور و دراز: تا (مر) عمر آمد ز قیصر یک رسول در مدینه از بیابان نغول. (مثنوی. نیک. 86: 1) توضیح همچنانکه} عمیق) (معنی اول کلمه) در عربی بمعنی دور و دراز است چنانکه در قران آمده: من کل فج عمیق (راه دور و دراز) نغول هم بمعنی دور و دراز استعمال شده، تمام و کامل: فلانی در فلان هنر نغول است، کنده ای که در کوه و صحرا برای گوسفندان سازند آغل. پوشش نردبان و آن چنانست که نردبان را مسقف سازند و آن سقف را نغول گویند، نردبان مسقف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نغول
تصویر نغول
((نَ))
عمیق، گود، ژرف، راه دور و دراز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نغول
تصویر نغول
نغل ها، گودها، گودال ها، آغل های گوسفند در کوه و صحرا، جمع واژۀ نغل
فرهنگ فارسی عمید