جدول جو
جدول جو

معنی ناغض - جستجوی لغت در جدول جو

ناغض
کرکرانک دوش (غضروف کتف)، جنبان ابرجنبنده
تصویری از ناغض
تصویر ناغض
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناقض
تصویر ناقض
ش کننده، از بین برنده، کنایه از شکنندۀ عهد وپیمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناهض
تصویر ناهض
برخیزنده، برخاسته، ویژگی جوجۀ پرنده که قادر به پریدن شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
(بِ)
رگ جنبنده. (ناظم الاطباء) : بستن اطراف دست و شیشه برساقها نهادن و رگ صافن و نابض زدن. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) ، جنبنده. متحرک: عرق غیرت او نابض شد و قوت حمیت او در اهتزاز آمد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 132) ، اندازنده. تیرانداز. (ناظم الاطباء). رامی. (المنجد) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(غِ)
دشمن دارنده. ضد محب. مبغض. لغتی (لهجه ای) ردی ٔاست و تنها ثعلب آن را آورده است و بهمین سبب در آیۀ ’انی لعملکم من القالین (قرآن 168/26) ’ کلمه قالین را باغضین تفسیر کرده اند (از تاج العروس) (از لسان العرب).
- باغض الخل، از معدنیات، چیزی است که از سرکه گریزد. (به گمان من آهک و چیزهای آهکی است چون مهرۀ مار و پوست تخم مرغ و مروارید و امثال آن). رجوع به کائنات الجو ابوحاتم اسفزاری، چ طهران ص 94 شود. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(تَ خَوْ وُ)
تزاحم. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
جوجه، جای بلند برخیزنده قایم، مکان مرتفع، گوشت بالای بازو، جمع نواهض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نافض
تصویر نافض
تب لرزه، راهجوی پیشرو کاروان، از نام های خدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناقض
تصویر ناقض
شکننده، پیمان شکن، باز کننده تاب شکننده: (آنهاکه اورابرین بعث همی کنندناقض این دولت اندنه ناصح وهادم این خاندانندنه خادم)، آنکه عهد خودرابشکندپیمان شکن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نابض
تصویر نابض
خشم، پی (عصب)، تیرانداز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناهض
تصویر ناهض
((هِ))
برخیزنده، قایم، مکان مرتفع، گوشت بالای بازو، جمع نواهض
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناقض
تصویر ناقض
((قِ))
شکننده، شکننده پیمان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناقض
تصویر ناقض
ناینده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناقض
تصویر ناقض
المخالف
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ناقض
تصویر ناقض
Oxymoronic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناقض
تصویر ناقض
oxymore
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ناقض
تصویر ناقض
oxymoron
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ناقض
تصویر ناقض
اوکسی مورون
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ناقض
تصویر ناقض
ออกซิโมรอน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ناقض
تصویر ناقض
oksimoron
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ناقض
تصویر ناقض
אוקסימורון
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ناقض
تصویر ناقض
オキシモロン
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ناقض
تصویر ناقض
矛盾修辞的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ناقض
تصویر ناقض
आक्सिमोरन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ناقض
تصویر ناقض
옥시모론
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ناقض
تصویر ناقض
oksimoron
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ناقض
تصویر ناقض
অক্সিমোরন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ناقض
تصویر ناقض
ossimoro
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ناقض
تصویر ناقض
Oxymoron
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ناقض
تصویر ناقض
оксиморон
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ناقض
تصویر ناقض
оксюморон
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ناقض
تصویر ناقض
oksymoron
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ناقض
تصویر ناقض
oxímoron
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ناقض
تصویر ناقض
oxímoro
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ناقض
تصویر ناقض
oxymoron
دیکشنری فارسی به هلندی