نام نوعی مسکوک بوده است: الدرهم او الدینار الناصری و جمعه الدراهم والدنانیر الناصریه. رجوع به رسالۀنقود و اوزان صص 70-71 و نیز رجوع به ناصریه شود نام قسمی کاغذ منسوب به ابوالحسین ناصر کاغذی معروف به دهقان. (یادداشت مؤلف) نصرانی. نامی که یهود به مسیحیان اوایل می دادند
نام نوعی مسکوک بوده است: الدرهم او الدینار الناصری و جمعه الدراهم والدنانیر الناصریه. رجوع به رسالۀنقود و اوزان صص 70-71 و نیز رجوع به ناصریه شود نام قسمی کاغذ منسوب به ابوالحسین ناصر کاغذی معروف به دهقان. (یادداشت مؤلف) نصرانی. نامی که یهود به مسیحیان اوایل می دادند
ناصر (میرزا...) ابن میرزا صادق شیرازی، از شاعران متأخر است. فرصت الدوله در آثار عجم این ابیات را از او آورده است: آرزو می کند دلم چندی با سر زلف دوست پیوندی چه شود کم ز حسنت ار برسد به وصال تو آرزومندی یا چه گردد که تلخ کامی را عیش خوش سازی از شکرخندی. رجوع به آثار عجم ص 570 و نیز دانشمندان و سخن سرایان فارس ج 4 ص 620
ناصر (میرزا...) ابن میرزا صادق شیرازی، از شاعران متأخر است. فرصت الدوله در آثار عجم این ابیات را از او آورده است: آرزو می کند دلم چندی با سر زلف دوست پیوندی چه شود کم ز حسنت ار برسد به وصال تو آرزومندی یا چه گردد که تلخ کامی را عیش خوش سازی از شکرخندی. رجوع به آثار عجم ص 570 و نیز دانشمندان و سخن سرایان فارس ج 4 ص 620
مالک بن ابی زید یا مالک بن زید مصری از محدثان است. (از سمعانی). محدثان در فرهنگ اسلامی به عنوان حافظان میراث نبوی شناخته می شوند. آن ها با تلاش خستگی ناپذیر، هزاران حدیث را به صورت شفاهی یا مکتوب گردآوری و ثبت کردند. یکی از افتخارات تمدن اسلامی، وجود محدثانی است که در بررسی اسناد و راویان، به دقتی علمی دست یافتند که در هیچ تمدن دیگری یافت نمی شود. به واسطه محدثان، تاریخ شفاهی اسلام تبدیل به مجموعه ای دقیق و قابل اتکا شد. عمر بن عبدالوهاب، ملقب به سراج الدین و مشهور به ناشری از علمای عامۀ قرن دهم هجری است. وی در سال 982 هجری قمری در شهر زبید از بلاد یمن وفات کرد. (از ریحانه الادب ج 4 ص 141) لقب رجالی عیسی بن هشام است. (ریحانه الادب ج 4 ص 141 از تنقیح المقال) لقب رجالی مشمعل بن سعد است. (ریحانه الادب ج 4 ص 141 از تنقیح المقال) عثمان بن ابی بکر الناشری، ملقب به عفیف الدین از فقهای شافعی یمن است و در شعر وادب نیز دستی داشت. کتابهای ’البستان الزاهر فی طبقات علماء بنی ناشر’ و ’الهدایه’ از مصنفات اوست. (از الاعلام زرکلی چ 2 ج 4 ص 374). و رجوع به ناشریون شود
مالک بن ابی زید یا مالک بن زید مصری از محدثان است. (از سمعانی). محدثان در فرهنگ اسلامی به عنوان حافظان میراث نبوی شناخته می شوند. آن ها با تلاش خستگی ناپذیر، هزاران حدیث را به صورت شفاهی یا مکتوب گردآوری و ثبت کردند. یکی از افتخارات تمدن اسلامی، وجود محدثانی است که در بررسی اسناد و راویان، به دقتی علمی دست یافتند که در هیچ تمدن دیگری یافت نمی شود. به واسطه محدثان، تاریخ شفاهی اسلام تبدیل به مجموعه ای دقیق و قابل اتکا شد. عمر بن عبدالوهاب، ملقب به سراج الدین و مشهور به ناشری از علمای عامۀ قرن دهم هجری است. وی در سال 982 هجری قمری در شهر زبید از بلاد یمن وفات کرد. (از ریحانه الادب ج 4 ص 141) لقب رجالی عیسی بن هشام است. (ریحانه الادب ج 4 ص 141 از تنقیح المقال) لقب رجالی مشمعل بن سعد است. (ریحانه الادب ج 4 ص 141 از تنقیح المقال) عثمان بن ابی بکر الناشری، ملقب به عفیف الدین از فقهای شافعی یمن است و در شعر وادب نیز دستی داشت. کتابهای ’البستان الزاهر فی طبقات علماء بنی ناشر’ و ’الهدایه’ از مصنفات اوست. (از الاعلام زرکلی چ 2 ج 4 ص 374). و رجوع به ناشریون شود
کسی که دشمن می دارد علی بن ابی طالب علیه السلام را. (ناظم الاطباء). ج، ناصبیه. نواصب: ای حجت بنشسته به یمگان و سخنهات در جان و دل ناصبیان گشته چو پیکان. ناصرخسرو. نیست سر پرفساد ناصبی شوم ازدر این شعر بل سزای فسار است. ناصرخسرو. خازن علم قران فرزند شیر ایزد است ناصبی گر خر نباشد زاوش چون باید رمید. ناصرخسرو. رجوع به نواصب شود
کسی که دشمن می دارد علی بن ابی طالب علیه السلام را. (ناظم الاطباء). ج، ناصبیه. نواصب: ای حجت بنشسته به یمگان و سخنهات در جان و دل ناصبیان گشته چو پیکان. ناصرخسرو. نیست سر پرفساد ناصبی شوم ازدر این شعر بل سزای فسار است. ناصرخسرو. خازن علم قران فرزند شیر ایزد است ناصبی گر خر نباشد زاوش چون باید رمید. ناصرخسرو. رجوع به نواصب شود
جمال خان بدایونی از شعرای فارسی زبان هند است وی مقرب میرمحمدخان غزنوی از رجال اکبرشاه بود. این بیت از اوست: بشنو این نکتۀ سنجیده ز پروردۀ عشق که به از زندۀ بی عشق بود مردۀ عشق. (از قاموس الاعلام ج 6 ص 4545). و نیز رجوع به تذکرۀ صبح گلشن ص 493 و منتخب التواریخ ج 3 ص 360 شود قاضی ابومحمد ازدانشمندان و فقهای قرن پنجم و معاصر با طغرل سلجوقی است. در تاریخ گزیده ص 432 و 804 نام او آمده است
جمال خان بدایونی از شعرای فارسی زبان هند است وی مقرب میرمحمدخان غزنوی از رجال اکبرشاه بود. این بیت از اوست: بشنو این نکتۀ سنجیده ز پروردۀ عشق که به از زندۀ بی عشق بود مردۀ عشق. (از قاموس الاعلام ج 6 ص 4545). و نیز رجوع به تذکرۀ صبح گلشن ص 493 و منتخب التواریخ ج 3 ص 360 شود قاضی ابومحمد ازدانشمندان و فقهای قرن پنجم و معاصر با طغرل سلجوقی است. در تاریخ گزیده ص 432 و 804 نام او آمده است
شهری است در شمال فلسطین با 10000 تن جمعیت. به علت سکونت بیش از 5000 تن مسیحی کلیساهای متعددی در آنجا وجود دارد. بازارها و باغچه های زیبائی دارد. چون حضرت عیسی مدتی در اینجا سکونت داشت لذا ناصره از اماکن مقدس مسیحیان و زیارتگاه آنهاست. مؤلف معجم البلدان آرد: قریه ای است در سیزده میلی طبریه، مولد مسیح عیسی بن مریم (ع) بدانجا بود... و مردم بیت المقدس این گفته را نمی پذیرند و گویند که مسیح در بیت اللحم متولد شد... و مادر او وی را بدین ده آورد. (از معجم البلدان). و به آن نصرانه و نصوریه و نصرونه نیز گفته می شود. (از معجم متن اللغه از قاموس). مؤلف ’قاموس کتاب مقدس’ آرد: شهری است در جلیل که به واسطۀ اینکه زمان طفولیت و کودکی مسیح در آنجا سپری گشت به وطن مسیح مشهور است وبه مسافت 14 میل از دریای جلیل و 6 میل از تابور و 66 میل از اورشلیم دور است. از طرف شمال چمن ابن عمیروادی هلالی شکلی امتداد یافته که عرضش ربع میل می باشدو متدرجا وسعت یافته محل طشت مانندی را تشکیل می دهد که با پانزده تل که ارتفاع هر یک از آنها از 400 الی 5000 قدم می شود، شهر ناصره در این محل بنا شده و ازقلۀ تلهای اطراف آن کوه شیخ و کرمل و طور و جلبوغ و چمن ابن عمیر دیده می شود. مخفی نماند که ناصره به هیچ وجه در کتب عهد قدیم و در کتاب یونانیان و رومانیان قبل از مسیح مذکور نیست ولکن اول مرتبه در انجیل ذکر شده است و در میان یهود خیلی محقر بود و نیز مذکور است که بر کوهی بود در جلیل در نزدیکی قانا زیرا که مسیح و شاگردانش در همان ده به عروسی دعوت شدند و کنار دامنۀ کوه در نزدیکی شهر بود که مردم در خیال این بودند که مسیح را از آنجا بیندازند. و در آنجا بود که فرشته به مریم ظاهر گشت و مسکن یوسف و مریم بود و بعد از مراجعت از مصر بدانجا رفت و اهالی آنجا وی را رد کردند و علی هذا در کفرناحوم داخل شده در آنجا سکونت ورزید، لکن عیسی همچنان به عیسی ناصری شهرت می داشت و شاگردانش هم به ناصری معروف به ودند و در ایام قسطنطین سامریان در ناصره سکونت همی داشتند الا اینکه در طبقۀ ششم مسیحیان به زیارت نمودن آنجا شروع نمودند، در 1190 میلادی تنکرد بر جلیل حکمران بود و ناصره محل اسقف گشت و در سال 1160 میلادی جماعتی فراهم شده اسکندر سوم را در روم پاپ قرار دادند و سیاحان همواره ناصریه را زیارت همی نمودند و در سال 1517 میلادی مفتوح دولت عثمانیه گشت. اهالی ناصره برزگر و صنعت کار و تاجرند. کلیسای بشارت و چشمۀ مریم باکره در این شهر واقع است. (از قاموس کتاب مقدس صص 865-867)
شهری است در شمال فلسطین با 10000 تن جمعیت. به علت سکونت بیش از 5000 تن مسیحی کلیساهای متعددی در آنجا وجود دارد. بازارها و باغچه های زیبائی دارد. چون حضرت عیسی مدتی در اینجا سکونت داشت لذا ناصره از اماکن مقدس مسیحیان و زیارتگاه آنهاست. مؤلف معجم البلدان آرد: قریه ای است در سیزده میلی طبریه، مولد مسیح عیسی بن مریم (ع) بدانجا بود... و مردم بیت المقدس این گفته را نمی پذیرند و گویند که مسیح در بیت اللحم متولد شد... و مادر او وی را بدین ده آورد. (از معجم البلدان). و به آن نصرانه و نصوریه و نصرونه نیز گفته می شود. (از معجم متن اللغه از قاموس). مؤلف ’قاموس کتاب مقدس’ آرد: شهری است در جلیل که به واسطۀ اینکه زمان طفولیت و کودکی مسیح در آنجا سپری گشت به وطن مسیح مشهور است وبه مسافت 14 میل از دریای جلیل و 6 میل از تابور و 66 میل از اورشلیم دور است. از طرف شمال چمن ابن عمیروادی هلالی شکلی امتداد یافته که عرضش ربع میل می باشدو متدرجا وسعت یافته محل طشت مانندی را تشکیل می دهد که با پانزده تل که ارتفاع هر یک از آنها از 400 الی 5000 قدم می شود، شهر ناصره در این محل بنا شده و ازقلۀ تلهای اطراف آن کوه شیخ و کرمل و طور و جلبوغ و چمن ابن عمیر دیده می شود. مخفی نماند که ناصره به هیچ وجه در کتب عهد قدیم و در کتاب یونانیان و رومانیان قبل از مسیح مذکور نیست ولکن اول مرتبه در انجیل ذکر شده است و در میان یهود خیلی محقر بود و نیز مذکور است که بر کوهی بود در جلیل در نزدیکی قانا زیرا که مسیح و شاگردانش در همان ده به عروسی دعوت شدند و کنار دامنۀ کوه در نزدیکی شهر بود که مردم در خیال این بودند که مسیح را از آنجا بیندازند. و در آنجا بود که فرشته به مریم ظاهر گشت و مسکن یوسف و مریم بود و بعد از مراجعت از مصر بدانجا رفت و اهالی آنجا وی را رد کردند و علی هذا در کفرناحوم داخل شده در آنجا سکونت ورزید، لکن عیسی همچنان به عیسی ناصری شهرت می داشت و شاگردانش هم به ناصری معروف به ودند و در ایام قسطنطین سامریان در ناصره سکونت همی داشتند الا اینکه در طبقۀ ششم مسیحیان به زیارت نمودن آنجا شروع نمودند، در 1190 میلادی تنکرد بر جلیل حکمران بود و ناصره محل اسقف گشت و در سال 1160 میلادی جماعتی فراهم شده اسکندر سوم را در روم پاپ قرار دادند و سیاحان همواره ناصریه را زیارت همی نمودند و در سال 1517 میلادی مفتوح دولت عثمانیه گشت. اهالی ناصره برزگر و صنعت کار و تاجرند. کلیسای بشارت و چشمۀ مریم باکره در این شهر واقع است. (از قاموس کتاب مقدس صص 865-867)
از شاعران عثمانی است و در قرن دهم هجری میزیسته است. این مطلع او راست: جهانک نعمتندن کند و آب و دانه مزیکدر ایلک کاشانه سندن گوشۀ ویرانه مزیکدر. (از قاموس الاعلام ج 6) محمد چلبی بن عبدالغنی از شعرای قرن دهم عثمانی است. (از قاموس الاعلام ج 6)
از شاعران عثمانی است و در قرن دهم هجری میزیسته است. این مطلع او راست: جهانک نعمتندن کند و آب و دانه مزیکدر ایلک کاشانه سندن گوشۀ ویرانه مزیکدر. (از قاموس الاعلام ج 6) محمد چلبی بن عبدالغنی از شعرای قرن دهم عثمانی است. (از قاموس الاعلام ج 6)
میرشفیعخان باصری پسر میرمهدی خان عرب شیبانی ضابط ایل باصری بود و بعد از او پسرش میررفیعخان باصری و آنگاه محمدتقی خان باصری ضابط این ایل گردید. (از فارسنامۀ ناصری ص 310) ، مزرعه. جلگه. (ناظم الاطباء). و رجوع به باطیسه شود محمودخان باصری پسر محمدتقی خان باصری ضابط ایل باصری بود که در 1279 هجری قمری وفات یافت. (از فارسنامۀ ناصری ص 310) ، باطس ایدا یا علیق ایدا. چگلک. توت فرنگی. (یادداشت مؤلف)
میرشفیعخان باصری پسر میرمهدی خان عرب شیبانی ضابط ایل باصری بود و بعد از او پسرش میررفیعخان باصری و آنگاه محمدتقی خان باصری ضابط این ایل گردید. (از فارسنامۀ ناصری ص 310) ، مزرعه. جلگه. (ناظم الاطباء). و رجوع به باطیسه شود محمودخان باصری پسر محمدتقی خان باصری ضابط ایل باصری بود که در 1279 هجری قمری وفات یافت. (از فارسنامۀ ناصری ص 310) ، باطس ایدا یا علیق ایدا. چگلک. توت فرنگی. (یادداشت مؤلف)
یکی از ایلات خمسۀ فارس که مرکب از 3000 خانوار است. قشلاق این طایفه در بلوک سروستان، کربال و گوار و ییلاقشان در بلوک ارسنجان و کمین است. تیره های باصری عبارتند از: چاربنیجه، شکاری، علی قنبری، علی میرزائی ویسی. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 87). از زمان صفویه حکومت و ضابطی این ایل ضمیمۀ حکومت ایل عرب بود. زبان تیره های باصری فارسی است، جز بنیچه که ترک زبانند. (فارسنامه ناصری ص 310). در فارسنامۀ تیره تربر نیز جزء تیره های باصری آمده است
یکی از ایلات خمسۀ فارس که مرکب از 3000 خانوار است. قشلاق این طایفه در بلوک سروستان، کربال و گوار و ییلاقشان در بلوک ارسنجان و کمین است. تیره های باصری عبارتند از: چاربنیجه، شکاری، علی قنبری، علی میرزائی ویسی. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 87). از زمان صفویه حکومت و ضابطی این ایل ضمیمۀ حکومت ایل عرب بود. زبان تیره های باصری فارسی است، جز بنیچه که ترک زبانند. (فارسنامه ناصری ص 310). در فارسنامۀ تیره تربُر نیز جزء تیره های باصری آمده است
پیروان ناصرخسرو قبادیانی شاعر معروف و اسماعیلی مذهب بدین نام منسوبند. مؤلف بیان الادیان آرد: ’الناصریه: اصحاب ناصرخسرو، و او ملعونی عظیم بوده است، و بسیار کس از اهل طبرستان از راه برفته اند و آن مذهب بگرفته. (از بیان الادیان ص 39). و نیز رجوع به خاندان نوبختی ص 269 شود
پیروان ناصرخسرو قبادیانی شاعر معروف و اسماعیلی مذهب بدین نام منسوبند. مؤلف بیان الادیان آرد: ’الناصریه: اصحاب ناصرخسرو، و او ملعونی عظیم بوده است، و بسیار کس از اهل طبرستان از راه برفته اند و آن مذهب بگرفته. (از بیان الادیان ص 39). و نیز رجوع به خاندان نوبختی ص 269 شود
دراهمی است که ملک صلاح الدین به ضرب رسانید و نصف آن را نقرۀ خالص و نصف را مس مساوی یکدیگر داد و این دراهم جدید ناصریه در مصرو شام شایع شد. (از رسالۀ نقود و اوزان مقریزی)
دراهمی است که ملک صلاح الدین به ضرب رسانید و نصف آن را نقرۀ خالص و نصف را مس مساوی یکدیگر داد و این دراهم جدید ناصریه در مصرو شام شایع شد. (از رسالۀ نقود و اوزان مقریزی)
پیروان حمید الدین ناصر بن خسرو علوی فرا خوان بزرگ هفت گرایان در خراسان و تبرستان درهمهایی که ملک صلاح الدین ضرب کرده و نصف آنرا نقره خال و نصف رامس (بتساوی) داد و این درهمها در مصر و شام شایع شد
پیروان حمید الدین ناصر بن خسرو علوی فرا خوان بزرگ هفت گرایان در خراسان و تبرستان درهمهایی که ملک صلاح الدین ضرب کرده و نصف آنرا نقره خال و نصف رامس (بتساوی) داد و این درهمها در مصر و شام شایع شد