جدول جو
جدول جو

معنی ناشنا - جستجوی لغت در جدول جو

ناشنا
(شِ)
ناآشنا. بی اطلاع. بی خبر. (ناظم الاطباء) ، ناآشنا. بیگانه. مقابل آشنا:
دی همه او بوده ای امروز چون دوری از او؟
ناجوانمردی بود دی دوست و اکنون ناشنا.
سنائی.
، غیر معروف. (ناظم الاطباء). ناشناس. نامعروف
برابر. یکسان در شمار. مساوی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ناشنا
ناآشنابیگانه مقابل آشنا، بی خبربی اطلاع، ناشناس نامعروف
تصویری از ناشنا
تصویر ناشنا
فرهنگ لغت هوشیار
ناشنا
ناآشنا، بیگانه، بی خبر، بی اطلاع
تصویری از ناشنا
تصویر ناشنا
فرهنگ فارسی معین
ناشنا
نا آشنا
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناشناس
تصویر ناشناس
ناآشنا، بیگانه، غیر معروف
فرهنگ فارسی عمید
(دُ مَ)
آنکه آگاه نیست و شناسائی ندارد. جاهل. بی اطلاع. نادان. بی علم. (ناظم الاطباء). ناشناسنده:
وگر نقره اندود باشد نحاس
توان خرج کردن بر ناشناس.
سعدی.
،
{{نام مرکّب مفهومی}} غیرمعروف. مجهول، دهاتی. روستائی. (ناظم الاطباء)، غریب. اجنبی. ناآشنا،
{{قید مرکّب}} بناشناس. متنکروار. متنکراً. ناشناخت: پس آن هر دو زنان و خادم بناشناس بیامدند و در لشکرگاه آمدند. (اسکندرنامه خطی). چون ضحاک تازی برخاست (جمشید) بگریخت و ده سال تمام در عالم تنها ناشناس بگردید. (مجمل التواریخ). چون عضدالدوله بمرد (کاراستی) بگریخت و ناشناس به همدان آمد. (مجمل التواریخ) .،
{{نام مرکّب}} ناشناسنده. نشناس. نشناسنده. این کلمه بصورت پساوند با اسم ترکیب شود: حق ناشناس. خداناشناس. سخن ناشناس. گوهرناشناس. نمک ناشناس. هنرناشناس. رجوع به ردیف این کلمات در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
ناشناخته مجهول، غریب بیگانه، بی اطلاع بی خبرناآگاه، ناشناخت متنکروار: (چون ضحاک تازی برخاست (جمشید) بگریخت و ده سال تمام در عالم تنها ناشناس بگردید {یا به ناشناس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناشناس
تصویر ناشناس
((ش))
غریب، بیگانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناشتا
تصویر ناشتا
صبحانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناشناس
تصویر ناشناس
نکره
فرهنگ واژه فارسی سره
بیگانه، ذهول، غریبه، غریب، گمنام، مجهول، ناآشنا، ناشناخته، نکره
متضاد: آشنا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ناشناس: شما با افراد جالبی آشنا خواهید شد - لوک اویتنهاو
فرهنگ جامع تعبیر خواب
تصویری از ناشناس
تصویر ناشناس
مجهولٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ناشناس
تصویر ناشناس
Uncharted
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناشناس
تصویر ناشناس
inexploré
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نا آشنا، ناشناخته
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از ناشناس
تصویر ناشناس
未知的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ناشناس
تصویر ناشناس
انجان
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ناشناس
تصویر ناشناس
ไม่ได้สำรวจ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ناشناس
تصویر ناشناس
tak terpetakan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ناشناس
تصویر ناشناس
לא נודע
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ناشناس
تصویر ناشناس
未開拓の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ناشناس
تصویر ناشناس
미지의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ناشناس
تصویر ناشناس
isiyojulikana
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ناشناس
تصویر ناشناس
inexplorado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ناشناس
تصویر ناشناس
keşfedilmemiş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ناشناس
تصویر ناشناس
অপরিচিত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ناشناس
تصویر ناشناس
अज्ञात
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ناشناس
تصویر ناشناس
unerforscht
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ناشناس
تصویر ناشناس
onontdekt
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ناشناس
تصویر ناشناس
невивчений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ناشناس
تصویر ناشناس
неизведанный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ناشناس
تصویر ناشناس
nieodkryty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ناشناس
تصویر ناشناس
inexplorado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ناشناس
تصویر ناشناس
inesplorato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی