جدول جو
جدول جو

معنی نازلو - جستجوی لغت در جدول جو

نازلو
یکی از دهستان های شش گانه بخش حومه شهرستان ارومیه و در قسمت شمالی شرقی بر ساحل دریاچۀ ارومیه در جلگه ای واقع است، دهستان نازلو محدود است: از شمال به دهستان انزل و دریاچۀ ارومیه، از جنوب به برکشلو، از مشرق به دریاچۀ ارومیه و از مغرب به برادوست و روضه، هوای دهستان معتدل است و آب مزروعی آن از رود خانه نازلو و چشمه سارها تأمین می شود، محصول عمده دهستان غلات و سبزه و کشمش و توتون وچغندرقند و حبوبات و محصولات دامی است، دهستان نازلوتاکستانهای فراوانی دارد، مالک قسمتی از موستانهای مزبور اهالی شهر ارومیه هستند که تابستان را به آنجاعزیمت نموده پس از برداشت محصول در نیمۀ مهرماه مراجعت می کنند، اهالی این دهستان به شغل زراعت و نگاه داری اغنام و احشام مشغولند، این دهستان از 145 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است و جمع سکنۀ دهستان در حدود 33157 نفر است، مردم دهستان دین های مختلف دارند وبه زبانهای گوناگون (ترکی، کردی، کلدانی) تکلم می کنند، هوای دهستان مالاریاخیز است، راه شوسۀ مهم آن عبارت است از جادۀ ارومیه به سلماس، بقیۀ راههای دهستان ارابه رو است، و در فصل تابستان می توان با اتومبیل ازین جاده ها گذشت، قراء عمده دهستان عبارت است از: حیدرلو، توپراق قلعه، قره بوغلو، گردآباد، بالو، موش آباد، ساعتلوی بیگلر، ساعتلوی منزل، تولاتپه، علی بیگلو، خانیشان، انگنه، آده، نازلو، خانقاه سرخ، مرکز دهستان قریۀ حیدرلو است که دارای پاسگاه ژاندارمری است، 18 باب دبستان در قراء مختلف این دهستان وجود دارد و یک کار خانه قند در قریۀ ساعتلوی منزل تأسیس شده است، وجه تسمیۀ دهستان به علت عبور رود خانه نازلو از آنجاست، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ص 523)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نازلی
تصویر نازلی
(دخترانه)
دارای ناز و عشوه، پر عشوه، پرناز، ناز (فارسی) + لی (ترکی)، نام یکی از شهرهای ترکیه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نازبو
تصویر نازبو
(دخترانه)
ریحان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نازله
تصویر نازله
بلا، مصیبت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نازبو
تصویر نازبو
ریحان، از سبزی های خوردنی خوشبو با ساقۀ نازک و برگ های درشت بیضی که به صورت خام خورده می شود، شاه پرم، ضومران، شاه اسپرغم، اسفرغم، ونجنک، اسپرغم، سپرم، شاه اسپرم، شاه سپرغم، اسپرم، سپرهم، شاسپرم، ضیمران، سپرغم، اسفرم، شاه سپرم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نازل
تصویر نازل
فرود آینده، پایین آینده، پایین رو، کنایه از ناچیز، کم بها
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از دهستان خروسلوی بخش گرمی شهرستان اردبیل، در 50 هزارگزی مغرب گرمی و 37 هزارگزی جادۀ شوسۀ گرمی به اردبیل، در جلگۀ گرمسیر واقع است و 15 تن سکنه دارد، آبش از رود خانه درآورد و چشمه تأمین میشود، محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان نازلو بخش حومه شهرستان ارومیه، در 18هزارگزی شمال غربی ارومیه، در مسیر جادۀ ارابه رو ارومیه به سرو، در درۀ معتدل هوای مالاریاخیزی واقع است و 641 تن سکنه دارد، آبش از نازلوچای است و محصولش غلات و چغندر و توتون و کشمش و حبوبات و صیفی، شغل اهالی زراعت و صنعت دستی آنجا جوراب بافی است، راه ارابه رو دارد، و تابستانها می توان ماشین برد، پاسگاه ژاندارمری دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ص 523)
لغت نامه دهخدا
(بَبَ / بِ)
از: ناز، فارسی + لو، ترکی (به معنی دارنده و علامت ملکیت) + ببه (به به) فارسی (به معنی طفل خرد، خردسال) ، نازپرورد. (یادداشت مؤلف).
- نازلوببه بار آمدن، نازپرورده بار آمدن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
نوعی از طیور، (برهان قاطع) (آنندراج)، مرغان خوش الحان، (ناظم الاطباء)، قمری، (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، رجوع به نارو شود، درخت کاج، (شمس اللغات)، رجوع به ناز و ناژو شود، گربه، (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، نازی، رجوع به نازی شود، ماه، قمر، (ناظم الاطباء)،
در تداول، بسیارناز، پرناز، که ناز بسیار کند، نازی، اهل ناز
لغت نامه دهخدا
(زِ)
فرودآینده. (فرهنگ نظام) (آنندراج) (ناظم الاطباء). از بالا بپائین آینده. (ناظم الاطباء). پائین رو. (لغات فرهنگستان). هابط. ج، نزول. نزّال. نزّل. (معجم متن اللغه) ، فرودآمده. (فرهنگ نظام). پائین. پست: مرد دانا صاحب مروت را حقیر نشمرداگرچه خامل ذکر و نازل منزلت باشد. (کلیله و دمنه).
تو آن نئی که بهر در سرت فرود آید
نه جای همت عالیست پایۀ نازل.
سعدی.
، ارزان. کم بها:
می شود از غفلت افزون رتبۀ اهل لباس
قیمت مخمل بود نازل چو خوابش کمتر است.
مخلص کاشی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(قَ مَ حَلْ لَ)
دهی از دهستان نازلو از بخش حومه شهرستان ارومیه واقع در 20 هزارگزی شمال باختری ارومیه و 9 هزارگزی باختر شوسۀ ارومیه به سلماس. موقع جغرافیایی آن دره معتدل مالاریائی و سکنۀ آن 142 تن است. آب آن از نازلوچای و محصول آن غلات، توتون، چغندر، حبوبات و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جوراب بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان سامن شهرستان ملایر که در 14هزارگزی جنوب ملایر، بر کنارۀ غربی جادۀ شوسۀ ملایر به بروجرد، در جلگۀ معتدل هوای مالاریاخیزی واقع است و 278تن سکنه دارد، آبش از قنات و محصولش غلات دیم و شغل اهالی زراعت و صنعت دستی آنان قالی بافی است، راه اتومبیل رو دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ص 450)
لغت نامه دهخدا
(زِ لَ)
سختی زمانه. بلای سخت. (منتهی الارب) (آنندراج). مصیبت شدیدی که بر مردم فرود آید. (اقرب الموارد). سختی و حوادث زمانه. (غیاث اللغات) (منتخب اللغه). الشدیده من شدائد الدهر. (معجم متن اللغه). سختی زمانه. بلائی که بمردم رسد. (شمس اللغات). واقعه. (مهذب الاسماء). بلا. ملمّه. حادثه. پیشامد. ج، نوازل. نازلات: بلائی عظیم و نازله ای شگرف این ساعت ببرکت تو از من مدفوع شده است. (سندبادنامه ص 131). چنین دشمن از پای درآورده و چنین نازله ای دفع کرده. (سندبادنامه ص 152). هر عاقلی اسیر عاقله ای و هر کاملی مبتلی به نازله ای. (جهانگشای جوینی) ، چیزی. یقال: ما عنده نازله، ای شی ٔ. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
یکی از شهرهای ترکیه، در استان ایدین واقع است و 21680 تن جمعیت دارد
لغت نامه دهخدا
ریحان، (محیط اعظم) (فرهنگ نظام) (فرهنگ رشیدی) (شمس اللغات)، ریحان، شاهسفرم، (ناظم الاطباء)، شاه اسپرم، شاه اسفرغم، (بحر الجواهر) :
بر سر خوانی که بود نازبو
زینت آن خوان بود از رنگ و بو،
؟ (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
پایین رو نشیبنده، پست فرومایه انگلیسی ناوک از بالا بزیر آینده فرود آینده، پست حقیر: تو آن که بهر در سرت فرود آید نه جای همت عالی است پایه نازل. (سعدی)، کم قیمت ارزان: میشود از غفلت افزون رتبه اهل لباس قیمت مخمل بود نازل چو خوابش کمتر است. (مخلص کاشی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازلوبیه
تصویر نازلوبیه
نازپروده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازلوببه
تصویر نازلوببه
ناز پرورده. یا نازلوببه بار آمدن نازپرورده بار آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازله
تصویر نازله
نازله در فارسی پتیار (بلا) سختی زمانه سختی زمانه بلای سخت مصیبت: (بلایی عظیم ونازله ای شگرف این ساعت ببرکت تو از من مدفوع شده است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازلی
تصویر نازلی
ماهی روغن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازل
تصویر نازل
((زِ))
فرود آینده، کم، پایین، پست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نازله
تصویر نازله
((زِ لَ یا لِ))
سختی زمانه، بلای سخت، مصیبت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نازل
تصویر نازل
فرو فرستاده
فرهنگ واژه فارسی سره
پرناز، قهرو، نازآلود، نازدار، نازی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ارزان، کم بها، کم قیمت، پایین، پست، حقیر
متضاد: گران
فرهنگ واژه مترادف متضاد