جدول جو
جدول جو

معنی نارنج - جستجوی لغت در جدول جو

نارنج
(دخترانه)
میوه ای آبدار و ترش از مرکبات
تصویری از نارنج
تصویر نارنج
فرهنگ نامهای ایرانی
نارنج
نارنگ
تصویری از نارنج
تصویر نارنج
فرهنگ واژه فارسی سره
نارنج
پارسی تازی گشته نارنج نارنگ پارسی تازی گشته نیرنگ
تصویری از نارنج
تصویر نارنج
فرهنگ لغت هوشیار
نارنج
((رَ))
نیرنگ، جمع نارنجات
تصویری از نارنج
تصویر نارنج
فرهنگ فارسی معین
نارنج
((رِ))
درختی است پایا از تیره مرکبات با میوه آب دار، درشت و کروی
تصویری از نارنج
تصویر نارنج
فرهنگ فارسی معین
نارنج
میوه ای از نوع مرکبات شبیه پرتقال با پوست تلخ و نارنجی رنگ با پره هایی آب دار و ترش، دارای ویتامین های c، درخت این گیاه که خوش منظر و دارای گل های سفید خوش بو است و در مناطق گرم به ثمر می رسد
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نارنجی
تصویر نارنجی
نارنگی
فرهنگ واژه فارسی سره
منسوب به نارنج آنچه برنگ پوست نارنج باشد زرد که کمی بسرخی زند: آنکه بر پیر کند موزه نارنجی عیب تا نکردست بپا بر ویش انکاری هست. (نظام قاری)، ساخته شده از نارنج
فرهنگ لغت هوشیار
قسمی گلوله انفجاری دستی که پس از در رفتن میترکد، و برای مواضع دشمن بکار میرود نارنج کوچک، نوعی گلوله که بوسیله دست یا نارنجک انداز بروی دشمن پرتاب شود: (توپهای کلان که هر یک را بیست و پنج عدد نارنجک و پول سیاه پر کرده بودند یکی از نارنجکها و گلوله ها بادم و اسب سواران قلعه نرسید. {یا نارنجک دستی. نوعی نارنجک که بوسیله دست پرتاب شود. توضیح نارنجکهای دستی ممکن است تا مسافت 30 الی 40 متری پرتاب شوند. اثرات نارنجکها بر حسب نوع آنها فرق میکند. پاره های نارنجک تعرضی در موقع متلاشی شدن کم است و عمل نارنجک فقط محدود باثر خرج مواد محترقه محتوی آنست و از 8 تا 10 متری نقطه متلاشی شدن تجاوز نمیکند. نارنجک دستی را میتوان در محاربه نزدیک و بالاخص در طی هجوم بکار برد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نارنجی
تصویر نارنجی
((رِ))
هر یک از رنگ های واقع در طیف سرخ و زرد، به رنگ نارنج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نارنجک
تصویر نارنجک
((رَ جَ))
نارنج کوچک، یکی از مهمات جنگی، تقریباً به اندازه نارنج دارای یک ضامن که با کشیدن آن پس از چند ثانیه منفجر می شود
فرهنگ فارسی معین
گلوله ای از مواد محترقه به اندازۀ نارنج که هنگام به زمین خوردن منفجر و باعث خرابی و تلفات می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نارنجی
تصویر نارنجی
Orange
دیکشنری فارسی به انگلیسی
برتقاليٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از نارنگ
تصویر نارنگ
نارنج
فرهنگ واژه فارسی سره