جدول جو
جدول جو

معنی نارنجک

نارنجک((رَ جَ))
نارنج کوچک، یکی از مهمات جنگی، تقریباً به اندازه نارنج دارای یک ضامن که با کشیدن آن پس از چند ثانیه منفجر می شود
تصویری از نارنجک
تصویر نارنجک
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با نارنجک

نارنجک

نارنجک
قسمی گلوله انفجاری دستی که پس از در رفتن میترکد، و برای مواضع دشمن بکار میرود نارنج کوچک، نوعی گلوله که بوسیله دست یا نارنجک انداز بروی دشمن پرتاب شود: (توپهای کلان که هر یک را بیست و پنج عدد نارنجک و پول سیاه پر کرده بودند یکی از نارنجکها و گلوله ها بادم و اسب سواران قلعه نرسید. {یا نارنجک دستی. نوعی نارنجک که بوسیله دست پرتاب شود. توضیح نارنجکهای دستی ممکن است تا مسافت 30 الی 40 متری پرتاب شوند. اثرات نارنجکها بر حسب نوع آنها فرق میکند. پاره های نارنجک تعرضی در موقع متلاشی شدن کم است و عمل نارنجک فقط محدود باثر خرج مواد محترقه محتوی آنست و از 8 تا 10 متری نقطه متلاشی شدن تجاوز نمیکند. نارنجک دستی را میتوان در محاربه نزدیک و بالاخص در طی هجوم بکار برد
فرهنگ لغت هوشیار

نارنجک

نارنجک
گلوله ای از مواد محترقه به اندازۀ نارنج که هنگام به زمین خوردن منفجر و باعث خرابی و تلفات می شود
فرهنگ فارسی عمید

نارنجک

نارنجک
از دهات دهستان چهاردولی بخش قروه شهرستان سنندج و در 30هزارگزی مشرق قروه و 8هزارگزی شمال شرقی جادۀ شوسۀ همدان به قروه و در منطقه ای کوهستانی و سردسیر واقع است و 765 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و محصولش غلات و میوه و لبنیات است. مردمش به کار زراعت و گله داری مشغولند. و صنعت دستی اهالی بافتن قالیچه و گلیم و جاجیم است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ص 450)
لغت نامه دهخدا

نارنجی

نارنجی
منسوب به نارنج آنچه برنگ پوست نارنج باشد زرد که کمی بسرخی زند: آنکه بر پیر کند موزه نارنجی عیب تا نکردست بپا بر ویش انکاری هست. (نظام قاری)، ساخته شده از نارنج
فرهنگ لغت هوشیار

نارنجی

نارنجی
هر یک از رنگ های واقع در طیف سرخ و زرد، به رنگ نارنج
نارنجی
فرهنگ فارسی معین