مقابل شیرین. تلخ. که شیرین نیست، سمج. سمیج. (دهار) : جگرها خون می شد که اگر این ناشیرین تا وقت غلا در کرمان بماند چه منصوبه های ظلم فرومی چیند. (المضاف الی بدایع الازمان ص 21) ، ناپسند. ناموافق. زشت. قبیح. ناخوش. نامناسب. نادلنشین: و وی را (حسنک را مواجر خواند و دشنامهای زشت داد. حسنک در وی ننگریست و هیچ جواب نداد عامۀ مردم وی را لعنت کردند بدین حرکت ناشیرین. (تاریخ بیهقی)
مقابل شیرین. تلخ. که شیرین نیست، سمج. سمیج. (دهار) : جگرها خون می شد که اگر این ناشیرین تا وقت غلا در کرمان بماند چه منصوبه های ظلم فرومی چیند. (المضاف الی بدایع الازمان ص 21) ، ناپسند. ناموافق. زشت. قبیح. ناخوش. نامناسب. نادلنشین: و وی را (حسنک را مواجر خواند و دشنامهای زشت داد. حسنک در وی ننگریست و هیچ جواب نداد عامۀ مردم وی را لعنت کردند بدین حرکت ناشیرین. (تاریخ بیهقی)
این شهر منسوب است به شیرین زن پرویز کسری که از زیباترین زنان جهان بود. ایرانیان میگفتند برای پرویز سه چیز است که برای هیچیک از شاهان قبل و بعد نبوده و نخواهد بود: اسب وی شبدیز و زن وی شیرین و خنیاگر وی باربد. در سبب بنای این شهر گویند پرویز که در کرمانشاه اقامت داشت دستور داد که برای وی باغی به مساحت دو فرسنگ در دو فرسنگ احداث کنند و در آن همه گونه وحوش و طیور فراهم آورند و هزار کس بر آن گماشت. پس از هفت سال که از بنای آن فراغت یافتند از باربد خواننده خواستند که شاه را از آن آگاه سازد. وی سرودی به نام باغ نخجیران ساخت و آن را در حضور شاه خواند، چون شاه از باده مست شد و از شنیدن آواز باربد به طرب آمد شیرین را گفت که از من چیزی بخواه، شیرین گفت آرزوی من آن است که در این باغ دوجوی سنگی ساخته شود و در آنها شراب جریان یابد و درمیان آن دو برای من قصری بنیاد کنی که در سراسر کشور مانند آن نباشد، شاه که از باده مست بود گفت چنان کنم و سرانجام به قول خود وفا کرد. (معجم البلدان). شهر کوچک قصرشیرین در 735 هزارگزی طهران و 21 هزارگزی مرز ایران و عراق کنار رود خانه الوند واقع شده. مختصات جغرافیایی آن به شرح زیر است: طول 45درجه و 35 دقیقه، عرض 34 درجه و 31 دقیقه. ارتفاع از سطح دریا 326 متر. اختلاف ساعت با طهران 24 دقیقه و30 ثانیه است (طهران ساعت 12، قصرشیرین ساعت 11 و 35 دقیقه و 30 ثانیه). ضمناً طهران 824 گز از قصرشیرین بلندتر است. قصرشیرین به واسطۀ موقع سیاسی و اقتصادی و واقع شدن در مسیر بزرگترین راه عربستان و فلات مرکزی ایران از ازمنۀ قدیم دارای اهمیت بوده و بسیاری از سلاطین قدیم در احیاء و آبادی آن اقدام نموده اند، مخصوصاً در عصر خسروپرویز این شهر بسیار آباد و مدتی مقر زمستانی آن سلطان بوده است. در دورۀ صفویه نیز بناهای معتبری مانند رباط و مسجد در آن بنا گردیده، از آن به بعد به واسطۀ ضعف حکومت مرکزی و مخصوصاًجنگ بین الملل اول مانند سایر نقاط غرب رو به ویرانی گذاشت. در زمان رضاشاه نهری از رود خانه الوند برای شهر منشعب گردید که کاملاً مسلط به شهر شده و گنجایش 23 سنگ آب دارد. خیابانها احداث و بناهای دولتی در آن بنا گردید. گرچه مانند سایر اقدامات به پایان نرسید ولی بااین حال شهر قصرشیرین از شهرهای غرب آبادتر و پاکیزه تر است. خیابانی که منتهی به جادۀ کرمانشاه میگردد خیابان مدائن نامیده شده، از فلکۀ مرکزی آن خیابان شاهپور (سابق) منشعب در دویست گزی رودخانه به میدان خسرو میرسد، سپس از میدان مذکور در موازات رودخانه تا منبع آب ادامه می یابد و به خیابان خسرو مشهور است. از مقابل منبع آب خیابانی که شیرین نام داشت از مقابل فرمانداری گذشته به پل رود خانه الوند و راه شوسۀ نفت شاه منتهی میگردد. آب شهر قسمتی به وسیلۀ لوله و قسمتی به وسیلۀ نهرهای کوچک که از نهر پهلوی منشعب میگردند تأمین میشود. فقط آب مخصوص بهداری و قرنطینه تصفیه میشود. هوای قصرشیرین گرمسیری است ولی به واسطۀ وجودرود خانه الوند و اینکه در حدود 326 گز از سطح دریامرتفعتر است تابستان زیاد گرم نمی شود. گاراژ و مسافرخانه های شهر در طول خیابان شاهپور (سابق) و اکثر دکاکین شهر در طول خیابان خسرو واقع است. از عمارات زیبا و قابل توجه، بنای قرنطینۀ شهر است. روشنائی شهر به وسیلۀ دو موتور مولد برق که به شرکت سهامی دایر شده است تأمین شده و فقط شبها روشن است. در این شهر بیمارستان وجود ندارد، فقط دارای دو درمانگاه دولتی درمانگاه شهرداری و درمانگاه قرنطینه است. شهر قصرشیرین در حدود 10هزار تن جمعیت دارد ولی در زمستان به واسطۀ مراجعت ایلات عشایر از ییلاق بیش از 12هزار تن سکنه پیدا میکند. از آثار و ابنیۀ باستانی خرابه هائی در اطراف شهر دیده میشود که وضع فعلی آنها قابل اهمیت نیست
این شهر منسوب است به شیرین زن پرویز کسری که از زیباترین زنان جهان بود. ایرانیان میگفتند برای پرویز سه چیز است که برای هیچیک از شاهان قبل و بعد نبوده و نخواهد بود: اسب وی شبدیز و زن وی شیرین و خنیاگر وی باربد. در سبب بنای این شهر گویند پرویز که در کرمانشاه اقامت داشت دستور داد که برای وی باغی به مساحت دو فرسنگ در دو فرسنگ احداث کنند و در آن همه گونه وحوش و طیور فراهم آورند و هزار کس بر آن گماشت. پس از هفت سال که از بنای آن فراغت یافتند از باربد خواننده خواستند که شاه را از آن آگاه سازد. وی سرودی به نام باغ نخجیران ساخت و آن را در حضور شاه خواند، چون شاه از باده مست شد و از شنیدن آواز باربد به طرب آمد شیرین را گفت که از من چیزی بخواه، شیرین گفت آرزوی من آن است که در این باغ دوجوی سنگی ساخته شود و در آنها شراب جریان یابد و درمیان آن دو برای من قصری بنیاد کنی که در سراسر کشور مانند آن نباشد، شاه که از باده مست بود گفت چنان کنم و سرانجام به قول خود وفا کرد. (معجم البلدان). شهر کوچک قصرشیرین در 735 هزارگزی طهران و 21 هزارگزی مرز ایران و عراق کنار رود خانه الوند واقع شده. مختصات جغرافیایی آن به شرح زیر است: طول 45درجه و 35 دقیقه، عرض 34 درجه و 31 دقیقه. ارتفاع از سطح دریا 326 متر. اختلاف ساعت با طهران 24 دقیقه و30 ثانیه است (طهران ساعت 12، قصرشیرین ساعت 11 و 35 دقیقه و 30 ثانیه). ضمناً طهران 824 گز از قصرشیرین بلندتر است. قصرشیرین به واسطۀ موقع سیاسی و اقتصادی و واقع شدن در مسیر بزرگترین راه عربستان و فلات مرکزی ایران از ازمنۀ قدیم دارای اهمیت بوده و بسیاری از سلاطین قدیم در احیاء و آبادی آن اقدام نموده اند، مخصوصاً در عصر خسروپرویز این شهر بسیار آباد و مدتی مقر زمستانی آن سلطان بوده است. در دورۀ صفویه نیز بناهای معتبری مانند رباط و مسجد در آن بنا گردیده، از آن به بعد به واسطۀ ضعف حکومت مرکزی و مخصوصاًجنگ بین الملل اول مانند سایر نقاط غرب رو به ویرانی گذاشت. در زمان رضاشاه نهری از رود خانه الوند برای شهر منشعب گردید که کاملاً مسلط به شهر شده و گنجایش 23 سنگ آب دارد. خیابانها احداث و بناهای دولتی در آن بنا گردید. گرچه مانند سایر اقدامات به پایان نرسید ولی بااین حال شهر قصرشیرین از شهرهای غرب آبادتر و پاکیزه تر است. خیابانی که منتهی به جادۀ کرمانشاه میگردد خیابان مدائن نامیده شده، از فلکۀ مرکزی آن خیابان شاهپور (سابق) منشعب در دویست گزی رودخانه به میدان خسرو میرسد، سپس از میدان مذکور در موازات رودخانه تا منبع آب ادامه می یابد و به خیابان خسرو مشهور است. از مقابل منبع آب خیابانی که شیرین نام داشت از مقابل فرمانداری گذشته به پل رود خانه الوند و راه شوسۀ نفت شاه منتهی میگردد. آب شهر قسمتی به وسیلۀ لوله و قسمتی به وسیلۀ نهرهای کوچک که از نهر پهلوی منشعب میگردند تأمین میشود. فقط آب مخصوص بهداری و قرنطینه تصفیه میشود. هوای قصرشیرین گرمسیری است ولی به واسطۀ وجودرود خانه الوند و اینکه در حدود 326 گز از سطح دریامرتفعتر است تابستان زیاد گرم نمی شود. گاراژ و مسافرخانه های شهر در طول خیابان شاهپور (سابق) و اکثر دکاکین شهر در طول خیابان خسرو واقع است. از عمارات زیبا و قابل توجه، بنای قرنطینۀ شهر است. روشنائی شهر به وسیلۀ دو موتور مولد برق که به شرکت سهامی دایر شده است تأمین شده و فقط شبها روشن است. در این شهر بیمارستان وجود ندارد، فقط دارای دو درمانگاه دولتی درمانگاه شهرداری و درمانگاه قرنطینه است. شهر قصرشیرین در حدود 10هزار تن جمعیت دارد ولی در زمستان به واسطۀ مراجعت ایلات عشایر از ییلاق بیش از 12هزار تن سکنه پیدا میکند. از آثار و ابنیۀ باستانی خرابه هائی در اطراف شهر دیده میشود که وضع فعلی آنها قابل اهمیت نیست
یکی از شهرستان های استان پنجم کشور. حدود و مشخصات آن به شرح زیر است: از طرف شمال خاور به بخش ثلاث از شهرستان کرمانشاهان، از طرف جنوب به بخش چوار از شهرستان ایلام، از طرف خاور به بخش گیلان و کرند شهرستان شاه آباد، از طرف باختر و شمال به کشور عراق. شهرستان قصرشیرین از سه بخش به نام بخش مرکزی، سرپل ذهاب و سومار تشکیل شده است. خلاصۀ اطلاعات بخش مرکزی آن به شرح زیر است: حدود: از طرف شمال و باختر به کشور عراق، از جنوب به بخش سومار، از جنوب خاوری به بخش گیلان، از خاور به بخش سرپل ذهاب. آب و هوا: هوای بخش مرکزی گرمسیری و آب اکثر قراء آن از رود خانه الوند تأمین میشود. ارتفاعات: در این بخش سه رشته کوهستان کم ارتفاع به شرح زیر وجود دارد: 1- انتهای کوههای شمالی گیلان غرب که در این بخش به کوه بازی دراز یا بازودراز نامیده میشود. در خاور شهر و خاور رود خانه الوند با زمین یکسان میشود و بلندترین نقطۀ آن در خاور گنبد صوفی به ارتفاع 2320 گز است. 2- رشتۀ آغ داغ واقع در باختر قصرشیرین. خطالرأس این کوه مرز ایران و عراق است. بلندترین نقطۀ آن در شمال پاسگاه برج احمدی به ارتفاع 2105 گز است. 3- کوه سه سر. این کوه بین دهستان ذهاب و دهستان جگرلو واقع شده. رود خانه قوره تو، بین این کوه و کوه آهنگران جاری است. بلندترین نقطۀ آن در باخترآبادی قراویز به ارتفاع 2593 گز است. مهمترین رود خانه بخش رود خانه الوند است که سرچشمه و شعبه آن در بخش سرپل ذهاب است و تقریباً از وسط بخش میگذرد. قراء دهستان جگرلو و خالصه در کنار شمالی و قراء دهستان نصرآباد در جنوب آن واقع شده اند. شهر قصرشیرین در قسمت شمالی رود خانه مذکور بنا شده و آب مورد نیاز شهر از آن رودخانه گرفته میشود. رود خانه شیرین تابستان بیش از یکصد سنگ آب دارد و در حدود آبادی تنگ آب نو از کشور ایران خارج شده وارد کشور عراق میگردد و قصبۀ خانقین و قراء تابعۀ آن را مشروب مینماید. رود خانه قوره تو. سرچشمۀ این رودخانه نیز در بخش سرپل ذهاب شرح داده شده. از حدود تنگ حمام وارد این بخش میشود ودر طول خود همه جا مرز ایران و عراق محسوب میگردد. آب آن نسبت به رود خانه الوند کم، و کمی شور است. بخش مرکزی از نظر سازمان وزارت کشور از چهار دهستان به نام نصرآباد، جگرلو، خالصه، قوره تو تشکیل شده است. جمعقراء بخش 45 و جمعیت آن در حدود 5250 تن است. جمع قراء شهرستان و جمعیت آن به شرح زیر است: شهر قصرشیرین 1 آبادی 10000 تن بخش مرکزی 45 آبادی 5250 تن بخش سومار 18 آبادی 5000 تن بخش سرپل ذهاب 91 آبادی 13100 تن جمع 155 آبادی 33350 تن (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
یکی از شهرستان های استان پنجم کشور. حدود و مشخصات آن به شرح زیر است: از طرف شمال خاور به بخش ثلاث از شهرستان کرمانشاهان، از طرف جنوب به بخش چوار از شهرستان ایلام، از طرف خاور به بخش گیلان و کرند شهرستان شاه آباد، از طرف باختر و شمال به کشور عراق. شهرستان قصرشیرین از سه بخش به نام بخش مرکزی، سرپل ذهاب و سومار تشکیل شده است. خلاصۀ اطلاعات بخش مرکزی آن به شرح زیر است: حدود: از طرف شمال و باختر به کشور عراق، از جنوب به بخش سومار، از جنوب خاوری به بخش گیلان، از خاور به بخش سرپل ذهاب. آب و هوا: هوای بخش مرکزی گرمسیری و آب اکثر قراء آن از رود خانه الوند تأمین میشود. ارتفاعات: در این بخش سه رشته کوهستان کم ارتفاع به شرح زیر وجود دارد: 1- انتهای کوههای شمالی گیلان غرب که در این بخش به کوه بازی دراز یا بازودراز نامیده میشود. در خاور شهر و خاور رود خانه الوند با زمین یکسان میشود و بلندترین نقطۀ آن در خاور گنبد صوفی به ارتفاع 2320 گز است. 2- رشتۀ آغ داغ واقع در باختر قصرشیرین. خطالرأس این کوه مرز ایران و عراق است. بلندترین نقطۀ آن در شمال پاسگاه برج احمدی به ارتفاع 2105 گز است. 3- کوه سه سر. این کوه بین دهستان ذهاب و دهستان جگرلو واقع شده. رود خانه قوره تو، بین این کوه و کوه آهنگران جاری است. بلندترین نقطۀ آن در باخترآبادی قراویز به ارتفاع 2593 گز است. مهمترین رود خانه بخش رود خانه الوند است که سرچشمه و شعبه آن در بخش سرپل ذهاب است و تقریباً از وسط بخش میگذرد. قراء دهستان جگرلو و خالصه در کنار شمالی و قراء دهستان نصرآباد در جنوب آن واقع شده اند. شهر قصرشیرین در قسمت شمالی رود خانه مذکور بنا شده و آب مورد نیاز شهر از آن رودخانه گرفته میشود. رود خانه شیرین تابستان بیش از یکصد سنگ آب دارد و در حدود آبادی تنگ آب نو از کشور ایران خارج شده وارد کشور عراق میگردد و قصبۀ خانقین و قراء تابعۀ آن را مشروب مینماید. رود خانه قوره تو. سرچشمۀ این رودخانه نیز در بخش سرپل ذهاب شرح داده شده. از حدود تنگ حمام وارد این بخش میشود ودر طول خود همه جا مرز ایران و عراق محسوب میگردد. آب آن نسبت به رود خانه الوند کم، و کمی شور است. بخش مرکزی از نظر سازمان وزارت کشور از چهار دهستان به نام نصرآباد، جگرلو، خالصه، قوره تو تشکیل شده است. جمعقراء بخش 45 و جمعیت آن در حدود 5250 تن است. جمع قراء شهرستان و جمعیت آن به شرح زیر است: شهر قصرشیرین 1 آبادی 10000 تن بخش مرکزی 45 آبادی 5250 تن بخش سومار 18 آبادی 5000 تن بخش سرپل ذهاب 91 آبادی 13100 تن جمع 155 آبادی 33350 تن (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
حاجی محمد پسر امیر غناشیرین حاکم کرمان. او پس از مرگ پدر به حکومت کرمان رسید و تا 848 هجری قمری در کرمان حکومت داشته است. کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی صاحب مطلعالسعدین و مجمعالبحرین که در سال 845 هجری قمری از کرمان گذشته با او ملاقات نموده است. رجوع به تاریخ کرمان چ باستانی پاریزی صص 473- 474 و مطلعالسعدین و مجمعالبحرین ص 757 شود حاکم کرمان که در زمان شاهرخ گورکانی به این ناحیه مأموریت یافت (جمادی الاولی سنۀ 820 هجری قمری). او در سنۀ 836 هجری قمری در بلوک سیرجان درگذشت. این نام بصورت غانه شیرین و قباشیرین (؟) نیز ضبط شده است. رجوع به تاریخ کرمان چ باستانی پاریزی صص 250- 256 شود
حاجی محمد پسر امیر غناشیرین حاکم کرمان. او پس از مرگ پدر به حکومت کرمان رسید و تا 848 هجری قمری در کرمان حکومت داشته است. کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی صاحب مطلعالسعدین و مجمعالبحرین که در سال 845 هجری قمری از کرمان گذشته با او ملاقات نموده است. رجوع به تاریخ کرمان چ باستانی پاریزی صص 473- 474 و مطلعالسعدین و مجمعالبحرین ص 757 شود حاکم کرمان که در زمان شاهرخ گورکانی به این ناحیه مأموریت یافت (جمادی الاولی سنۀ 820 هجری قمری). او در سنۀ 836 هجری قمری در بلوک سیرجان درگذشت. این نام بصورت غانه شیرین و قباشیرین (؟) نیز ضبط شده است. رجوع به تاریخ کرمان چ باستانی پاریزی صص 250- 256 شود
ناراین، قلعه ای در هندوستان که به دست سلطان محمود غزنوی گشوده شد، رجوع به ناراین شود: دو بدره زر بگرفتم به فتح نارایین به فتح رومیه صد بدره گیرم و خرطال، عنصری
ناراین، قلعه ای در هندوستان که به دست سلطان محمود غزنوی گشوده شد، رجوع به ناراین شود: دو بدره زر بگرفتم به فتح نارایین به فتح رومیه صد بدره گیرم و خرطال، عنصری