که رفتنی نیست. که نخواهد رفت. که نتواند رفت. ماندنی، نکردنی. که نباید کرد. که نشاید انجام داد: بلکه از متسوقان و مضربان و عاقبت نانگران و جوانان کار نادیدگان نیز کارها رفته است نارفتنی. (تاریخ بیهقی ص 333)
که رفتنی نیست. که نخواهد رفت. که نتواند رفت. ماندنی، نکردنی. که نباید کرد. که نشاید انجام داد: بلکه از متسوقان و مضربان و عاقبت نانگران و جوانان کار نادیدگان نیز کارها رفته است نارفتنی. (تاریخ بیهقی ص 333)
فرانسوی تلخیناب یکی از آلکالوئیدهای تریاک است این جسم بصورت سوزنهای طویلی متبلور میشود نارسئین در آب و الکل قابل حل است و بدون بو میباشد. مزه اش تلخ است. در حرارتهای بالاتر از 140 درجه و همچنین اسیدهای قوی تجزیه میگردد و بعلاوه در ترکیب با برخی اسیدها تولید ملح مینماید
فرانسوی تلخیناب یکی از آلکالوئیدهای تریاک است این جسم بصورت سوزنهای طویلی متبلور میشود نارسئین در آب و الکل قابل حل است و بدون بو میباشد. مزه اش تلخ است. در حرارتهای بالاتر از 140 درجه و همچنین اسیدهای قوی تجزیه میگردد و بعلاوه در ترکیب با برخی اسیدها تولید ملح مینماید
آنکه رفتنی نیست آن کس که نرود ماندنی، آنچه که نباید کرد نکردنی: (بلکه از متسوقان و مضربان و عاقبت نانگران و جوانان کار نادیدگان نیز کارها رفته است نارفتنی)
آنکه رفتنی نیست آن کس که نرود ماندنی، آنچه که نباید کرد نکردنی: (بلکه از متسوقان و مضربان و عاقبت نانگران و جوانان کار نادیدگان نیز کارها رفته است نارفتنی)