جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نارستکی

نارستنی

نارستنی
آنکه رها نتواند شد نجات نیافتنی مقابل رستنی. آنچه نتواند رویید نروییدنی مقابل رستنی
فرهنگ لغت هوشیار

نارستنی

نارستنی
نروئیدنی. ناروئیدنی. که روئیدنی نیست. که نتواند روئید. مقابل رستنی. رجوع به رستنی شود
لغت نامه دهخدا

نارستنی

نارستنی
که رستنی نیست. که رها شدن نتواند. که نجات یافتن نتواند. مقابل رستنی
لغت نامه دهخدا

وارستگی

وارستگی
تعلقات دنیوی نداشتن، وارسته و آزاده بودن، آزادی، رهایی
وارستگی
فرهنگ فارسی عمید

نارفتنی

نارفتنی
آنکه رفتنی نیست آن کس که نرود ماندنی، آنچه که نباید کرد نکردنی: (بلکه از متسوقان و مضربان و عاقبت نانگران و جوانان کار نادیدگان نیز کارها رفته است نارفتنی)
نارفتنی
فرهنگ لغت هوشیار