مکر، حیله، فریب، کید، شکیل، قلّاشی، ریو، گربه شانی، نیرنگ، چاره، احتیال، حقّه، دویل، غدر، اشکیل، خدعه، ستاوه، دلام، شید، تزویر، تنبل، روغان، کلک، گول، دغلی، ترفند، ترب، خاتوله، دستان
حیله گر، مکار، ناکرد
نارو زدن: کنایه از حیله کردن، نیرنگ زدن، خیانت کردن به کسیمَکر، حیلِه، فَریب، کَید، شِکیل، قَلّاشی، ریوْ، گُربِه شانِی، نِیرَنگ، چارِه، اِحتیال، حُقِّه، دُویل، غَدر، اِشکیل، خُدعِه، سَتاوِه، دِلام، شَید، تَزویر، تُنبُل، رَوَغان، کَلَک، گول، دَغَلی، تَرفَند، تَرب، خاتولِه، دَستان
حیله گر، مکار، ناکرد
نارو زدن: کنایه از حیله کردن، نیرنگ زدن، خیانت کردن به کسی