معنی ناحس - جستجوی لغت در جدول جو

ناحس

لغت نامه دهخدا

ناحس

تصویری از ناحس — تصویر ناحس

فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نارس — تصویر نارس

نارسیده، نرسیده، میوۀ خام، کال

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از ناخس — تصویر ناخس

ویژگی دردی که در آن بیمار احساس می کند در بدنش سوزن فرو می کنند

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از نحاس — تصویر نحاس

مس، فلزی سرخ رنگ که در ضرب سکه و تهیۀ سیم برق و ظروف آشپزخانه مورد استفاده قرار می گیرد

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از ناحی — تصویر ناحی

قاصد، آهنگ کننده

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از ناوس — تصویر ناوس

ناووس، قبر، گور، دخمه

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از ناحق — تصویر ناحق

دروغ، کذب، برخلاف حق و عدالت

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از ناکس — تصویر ناکس

سرافکنده، نگونسار، سرنگون، خمیده

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از ناحل — تصویر ناحل

آنکه از بیماری، عشق یا سفر لاغر شده باشد، لاغر

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از ناکس — تصویر ناکس

نااهل، نالایق، پست و فرومایه، بی سر و پا، بدسرشت

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از نحاس — تصویر نحاس

مسگر، مس فروش

فرهنگ فارسی عمید

(مَ حِ)

نامبارکها. (منتهی الارب) (آنندراج). چیزهای شوم نامبارک. جمع واژۀ نحس. (ناظم الاطباء). چیزهای مشئوم و منحوس، و آن جمع نحس است بر غیر قیاس و یا جمع منحس است. (از اقرب الموارد)

لغت نامه دهخدا

تصویری از ناعس — تصویر ناعس

خوابنده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ناطس — تصویر ناطس

ابیشه (جاسوس)

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از نحاس — تصویر نحاس

مس فروش، سرشت، طبیعت

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از نافس — تصویر نافس

بد چشم، تیر پنجم از تیرهای منگیا، تنسخ (نفیس)

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ناکس — تصویر ناکس

فرومایه، خسیس، پست، خوار

فرهنگ لغت هوشیار

بنگرید به ناووس ناووس. افریدون تخت وخوابگاه وناوس خویش بفرمودبزمین تمیشه وطبرستان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ناحق — تصویر ناحق

باطل، دروغ، کذب، بیهوده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ناحل — تصویر ناحل

کسی که از بیماری یا سفر یا غم و غصه لاغر شده باشد

فرهنگ لغت هوشیار

کفتگی بغل شتر، گرشتر جرب شتر، دردی که صاحبش پندارد که سوزن می خلانند، کسی که سیخ برسرین یا پهلوی ستور زند تاآنرا براند

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از نارس — تصویر نارس

میوه خام و نرسیده، بحد کمال نرسیده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از داحس — تصویر داحس

کژ دمه (عقربک) ناخن پال از بیماری ها

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از لاحس — تصویر لاحس

خورنده، لیسنده لیسنده، خورنده آکل جمع لواحس

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از نحاس — تصویر نحاس

((نُ))

مس

فرهنگ فارسی معین

تصویری از ناکس — تصویر ناکس

((کِ یا کَ))

فرومایه، پست، ناجوانمرد

فرهنگ فارسی معین

تصویری از نارس — تصویر نارس

((رَ))

کال، نپخته

فرهنگ فارسی معین

تصویری از ناحق — تصویر ناحق

((حَ))

دروغ، کذب، برخلاف حق و عدالت، بیداد، باطل، ظالم، نامشروع، ناروا

فرهنگ فارسی معین

تصویری از ناخس — تصویر ناخس

((خِ))

کفتگی بغل شتر، گر شتر، جرب شتر، دردی که صاحبش پندارد که سوزن می خلانند، کسی که سیخ بر سرین یا پهلوی ستور زند تا آن را براند

فرهنگ فارسی معین

تصویری از ناحق — تصویر ناحق

ناسزا، ناروا

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از ناکس — تصویر ناکس

اوباش

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از نارس — تصویر نارس

Immature, Unripe

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از نارس — تصویر نارس

imaturo

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از نارس — تصویر نارس

inmaduro

دیکشنری فارسی به اسپانیایی