جدول جو
جدول جو

معنی ناحل

ناحل
آنکه از بیماری، عشق یا سفر لاغر شده باشد، لاغر
تصویری از ناحل
تصویر ناحل
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ناحل

ناحل

ناحل
لاغر از بیماری یا از سفر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). لاغر. (شمس اللغات). رقیق. هزیل. نزار. (مهذب الاسماء) : جمل ناحل، هزیل. (المنجد). شتر لاغر. (ناظم الاطباء). سیف ناحل، رقیق. (المنجد). شمشیری که تیغۀ آن از بسیاری کار کردن باریک شده باشد. (ناظم الاطباء). ج، نحول
لغت نامه دهخدا